لجباز جذاب P22
لجباز_جذاب P22
_دستت خونریزی کرده...
+وااای میگم چرا انقدر میسوزه...
_چییی؟ از کی؟
+از همون موقعی که رفتم تو کمد..
_وااای نباید بگی؟
نمیگی بد تر شه؟
&اقا مامانتون رفتن..
_نه حواست به تهیونگ باشه..
&چشم
ــــــــــــــــــ
_داروهات کجان؟
+خودم میتونم زخممو درست کنم..
_نمیتونی...
+ببین اگه دیر کنی تهیونگ شک میکنه..
_زوود تموم میشه..
+جونگ کوکک!
_هیچی نگو بیا اینجا بشین اجوما هواسش هست..
+گفتم که..
_هیچی نگووو ات اعصابم و خورد نکن..
بیا..
+خیلی اجبازی..
_خخ اتفاقا تو لجبازی..
+اخ
_تحمل کن... زوود تموم میشهه
+اوم مرسی که تا الان حواست بهم بوده!
نمیدونم چجوری جبران کنم..
ایییی
_تموم شد دیگه خودتو به جایی نزن.. باشه؟
+باشه
ویوی ات
بعد از پانسمان کردن دستم... سرم رو بوس کردم.... ضربان قلبم تند شده بوود... که..
&اقا دوستتون کارتون داره انگار شک کرده..
_اجوما حواست به ات باشه تا بیام کسی هم اجازه نداره بیاد اوکی؟
&چشم
_خوبه.. ات مواظب باش
+خخ حالا انگار میخواد بره ماموریت که انقدر نگرانه...
&خانومم یه چیزی بگم..
+بزار اول من یه چیزی بهت بگم... به من نگووو خانووم بدم میاد... بهم بگو ات... فقط ات.. اوک؟
&عادت ندارم
+اون دیگه مشکل خودته..
& چشم..
+حالا چی میخواستی بهم بگی؟
&به نظر میاد اقای جونگ کوک..
_اجوما
&بله
_برو وسایلا تهیونگ رو بزار تو اتاق امشب میمونه..(منظورش اون کیفی که اورده هست)
+تهیونگ هست؟ وااای...
_اره،
اجوما بدوو
&چشم
+ببینم اجومات ربات که نیست انقدر بهش کار میگی..
_کار جور میشه
+تهیونگ خودش هم میتونه
_خب بابا
امشب مجبوری تو این اتاق بخوابی..
+چییییی؟ دیگه چیکار کنم؟ لابد میخوای انشب بغلت هم بخوابم؟ هووم؟
_تو اون ور تخت منم اینور بالشت هم میزارم وسطمون خوبه؟
+نه
_تو چرا شریاط و درک نمیکنی؟
+شرایط کدوم شرایط؟ تو راستی راستی ازم میخوای بیام باهات بخوابم..(جر منحرف نباشید )
_دستت خونریزی کرده...
+وااای میگم چرا انقدر میسوزه...
_چییی؟ از کی؟
+از همون موقعی که رفتم تو کمد..
_وااای نباید بگی؟
نمیگی بد تر شه؟
&اقا مامانتون رفتن..
_نه حواست به تهیونگ باشه..
&چشم
ــــــــــــــــــ
_داروهات کجان؟
+خودم میتونم زخممو درست کنم..
_نمیتونی...
+ببین اگه دیر کنی تهیونگ شک میکنه..
_زوود تموم میشه..
+جونگ کوکک!
_هیچی نگو بیا اینجا بشین اجوما هواسش هست..
+گفتم که..
_هیچی نگووو ات اعصابم و خورد نکن..
بیا..
+خیلی اجبازی..
_خخ اتفاقا تو لجبازی..
+اخ
_تحمل کن... زوود تموم میشهه
+اوم مرسی که تا الان حواست بهم بوده!
نمیدونم چجوری جبران کنم..
ایییی
_تموم شد دیگه خودتو به جایی نزن.. باشه؟
+باشه
ویوی ات
بعد از پانسمان کردن دستم... سرم رو بوس کردم.... ضربان قلبم تند شده بوود... که..
&اقا دوستتون کارتون داره انگار شک کرده..
_اجوما حواست به ات باشه تا بیام کسی هم اجازه نداره بیاد اوکی؟
&چشم
_خوبه.. ات مواظب باش
+خخ حالا انگار میخواد بره ماموریت که انقدر نگرانه...
&خانومم یه چیزی بگم..
+بزار اول من یه چیزی بهت بگم... به من نگووو خانووم بدم میاد... بهم بگو ات... فقط ات.. اوک؟
&عادت ندارم
+اون دیگه مشکل خودته..
& چشم..
+حالا چی میخواستی بهم بگی؟
&به نظر میاد اقای جونگ کوک..
_اجوما
&بله
_برو وسایلا تهیونگ رو بزار تو اتاق امشب میمونه..(منظورش اون کیفی که اورده هست)
+تهیونگ هست؟ وااای...
_اره،
اجوما بدوو
&چشم
+ببینم اجومات ربات که نیست انقدر بهش کار میگی..
_کار جور میشه
+تهیونگ خودش هم میتونه
_خب بابا
امشب مجبوری تو این اتاق بخوابی..
+چییییی؟ دیگه چیکار کنم؟ لابد میخوای انشب بغلت هم بخوابم؟ هووم؟
_تو اون ور تخت منم اینور بالشت هم میزارم وسطمون خوبه؟
+نه
_تو چرا شریاط و درک نمیکنی؟
+شرایط کدوم شرایط؟ تو راستی راستی ازم میخوای بیام باهات بخوابم..(جر منحرف نباشید )
۱۲.۷k
۱۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.