لجباز جذابP46
لجباز_جذابP46
06:30
صبح بیدارشدمم و رفتم پایین
$صبح بخیر.. خورشید از کدوم طرف در اومده صبح زوود بیدار شدی؟
+چیزهه گشنم بوود نتونستم دیگه بخوابممم
$باشه بشین تا برات بیارمم راستی نامجون دیشب اومد تو خوابیده بوودی... رفت تو اتاق تهیونگ خوابید..
+چیییی؟
_چییی؟ واستاده؟ چرا؟ چرا گذاستی واسته؟
§چوون اون دختر خالتههه
_خب باشهههه چه ربطی دارههه
مامان من امرووز زوود تر میرمم مدرسهه
§عاا پس ملیسا رو هم ببر.. تو یک مدرسه این دیگههه
+چییی با نامجون برم؟
$اره دیگه تهیونگ هم گفته با دوستش میره دیر تر کلاس دارن
جونگ کوک از نامجون خوشش نمیاد الانم اگه بفهمه که... واویلا میشهه باید یک بهوونه ای بیارمم با نامجوون نرممم
+مامان من با آیو میخوایم برم تازه تو راه چند نفر دیگه هم هستن.. نمیشه نامجوون بیادد
$عهه آیو الان که بیدار نمیشههه
$چراا گفتم بیدار شههه هماهنگ کرده بودیم از قبل
$چی میگی ات.. داری میگی از گشنگیه زیاد دیگه نتونستی بخوابی... الانم داری میگی هماهنگ کردی از قبل... اونم با آیو..؟ یکی مثل خودت؟ مثل اینکه از گشنگی زده به سرت خنگ هم شدی
+اه مامان اصلا دلمم نمیخواد..
نامجون: سلام
+عااا سلام خوبی
نامجون: ممنون تو چطوری دستت خوبه؟
+عا اره
_عااا مامان میدونی که من هرکی هرکی رو سوار ماشینم نمیکنمم
§حتی دختر خالت..
ملیسا: چطوری جونگ کوک
_خوبمم
ملیسا: من حاضرمم
_اوکی...
نامجون: حاضرشو منم دارم میرم دانشگاه ببرمت..
+عاا اوکی..
بعد از این همه تلاش بازم قرار شد با نامجوون برمم
نامجوون: مدرستون خیلی خوبهه
+اوم
نامجون: خخ
ملیسا: ارتباطط با ات چیه جونگ کوک؟
_دوستیم
ملیسا: دوست
_اره
+خبب همینجا نگه دار بقیه رو خودم میرمم..
ملیسا: عهه اون ات نیست؟ اون کیه پشت فرموون؟
_کدوم؟
+ملیسا؟ اون اونجا چیکار میکنه؟
نامجوون: اینجاست مدرست؟
+اره
نامجون: صبر کن درو برات باز کنم..
+مننون
که جونگ کوک هم رسید..
ملیسا: یاااا اتتتت تو رل داشتی؟
+به توچه فضولیش به تو نیومدههه
لابد تو هم از دیشب تا الان پیش عشقت خوابیده بودی...
ملیسا: چرا دروغ...؟ اره
نامجون: تو دیشب بیدار بودی ات؟
_چییی؟ مگه تو اونجا واستادی؟
نامجون: اره تو کی.؟
_من جونگ کوکم تو؟
نامجون: منم نامجون..
_نامجووون؟ تو دیشب پیش این خوابیدی؟
نامجون: تو چیکار به ات داری؟
+هیچی چیزی نیست... خودت جرا پیش ملیسا خوابیدی؟
_اصلا خوب کاری کردممم
+مننمم بریم اوپا
_اوپا؟ خخخ بی مزههه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توی کلاس
خانم هان: پس متوجه شدین بر چه اساسی.....
یعنی واقعاا دیشب با ملیسا کنار هم.... وااای... نهههه... دختره در رووو...
+اه
خانم هان: چیشده؟
+هیچی خوانوم.. میشه برم.. wc
خانم هان: اوک بروو
ــــــــــــــــــــــــــ
ویو کوک
این دختره دیگه شورشو در اوردههه... چطوور بهش اجازه دادن با اون پسره ی اشغال بخوابه.. چطوور..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
+اون کوکه اونجا؟ اه ولش کن...
میرم تو کلاس تهیونگ حتما هنوز کلاسش شروع نشده
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
÷عهه ات تو اینجا چیکار میکنی..؟
چون جایی نداشتم اومدم پیشت..
÷اینجایی که تو نشستی کوک میشینه...
+هب اشکال نداره صندلیه خالی زیادهه...
عههه اوون وو خوبییی؟
ویوی کوک
ات تو کلاس ما چیکار میکنهه... چرا هر موقع میبینمش داره با یه پسر گپ میزنهه
~تو دستت بهترهه
+اولش یکم درد داشت ولی بعد که دیشب خوابیدم امرووز عالی بودمم
_خخخ.. واقعاا محشرهه...
جین: هییی این دختره اتت... ببینمم قش که نکردی؟
_دهنتو ببند
عههه کوک اینجاست..
÷ات مگه تو کلاس نداری؟ کو آیو؟
+راستش من اومدن بیروون.. آیو هنوز تو کلاسه
06:30
صبح بیدارشدمم و رفتم پایین
$صبح بخیر.. خورشید از کدوم طرف در اومده صبح زوود بیدار شدی؟
+چیزهه گشنم بوود نتونستم دیگه بخوابممم
$باشه بشین تا برات بیارمم راستی نامجون دیشب اومد تو خوابیده بوودی... رفت تو اتاق تهیونگ خوابید..
+چیییی؟
_چییی؟ واستاده؟ چرا؟ چرا گذاستی واسته؟
§چوون اون دختر خالتههه
_خب باشهههه چه ربطی دارههه
مامان من امرووز زوود تر میرمم مدرسهه
§عاا پس ملیسا رو هم ببر.. تو یک مدرسه این دیگههه
+چییی با نامجون برم؟
$اره دیگه تهیونگ هم گفته با دوستش میره دیر تر کلاس دارن
جونگ کوک از نامجون خوشش نمیاد الانم اگه بفهمه که... واویلا میشهه باید یک بهوونه ای بیارمم با نامجوون نرممم
+مامان من با آیو میخوایم برم تازه تو راه چند نفر دیگه هم هستن.. نمیشه نامجوون بیادد
$عهه آیو الان که بیدار نمیشههه
$چراا گفتم بیدار شههه هماهنگ کرده بودیم از قبل
$چی میگی ات.. داری میگی از گشنگیه زیاد دیگه نتونستی بخوابی... الانم داری میگی هماهنگ کردی از قبل... اونم با آیو..؟ یکی مثل خودت؟ مثل اینکه از گشنگی زده به سرت خنگ هم شدی
+اه مامان اصلا دلمم نمیخواد..
نامجون: سلام
+عااا سلام خوبی
نامجون: ممنون تو چطوری دستت خوبه؟
+عا اره
_عااا مامان میدونی که من هرکی هرکی رو سوار ماشینم نمیکنمم
§حتی دختر خالت..
ملیسا: چطوری جونگ کوک
_خوبمم
ملیسا: من حاضرمم
_اوکی...
نامجون: حاضرشو منم دارم میرم دانشگاه ببرمت..
+عاا اوکی..
بعد از این همه تلاش بازم قرار شد با نامجوون برمم
نامجوون: مدرستون خیلی خوبهه
+اوم
نامجون: خخ
ملیسا: ارتباطط با ات چیه جونگ کوک؟
_دوستیم
ملیسا: دوست
_اره
+خبب همینجا نگه دار بقیه رو خودم میرمم..
ملیسا: عهه اون ات نیست؟ اون کیه پشت فرموون؟
_کدوم؟
+ملیسا؟ اون اونجا چیکار میکنه؟
نامجوون: اینجاست مدرست؟
+اره
نامجون: صبر کن درو برات باز کنم..
+مننون
که جونگ کوک هم رسید..
ملیسا: یاااا اتتتت تو رل داشتی؟
+به توچه فضولیش به تو نیومدههه
لابد تو هم از دیشب تا الان پیش عشقت خوابیده بودی...
ملیسا: چرا دروغ...؟ اره
نامجون: تو دیشب بیدار بودی ات؟
_چییی؟ مگه تو اونجا واستادی؟
نامجون: اره تو کی.؟
_من جونگ کوکم تو؟
نامجون: منم نامجون..
_نامجووون؟ تو دیشب پیش این خوابیدی؟
نامجون: تو چیکار به ات داری؟
+هیچی چیزی نیست... خودت جرا پیش ملیسا خوابیدی؟
_اصلا خوب کاری کردممم
+مننمم بریم اوپا
_اوپا؟ خخخ بی مزههه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توی کلاس
خانم هان: پس متوجه شدین بر چه اساسی.....
یعنی واقعاا دیشب با ملیسا کنار هم.... وااای... نهههه... دختره در رووو...
+اه
خانم هان: چیشده؟
+هیچی خوانوم.. میشه برم.. wc
خانم هان: اوک بروو
ــــــــــــــــــــــــــ
ویو کوک
این دختره دیگه شورشو در اوردههه... چطوور بهش اجازه دادن با اون پسره ی اشغال بخوابه.. چطوور..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
+اون کوکه اونجا؟ اه ولش کن...
میرم تو کلاس تهیونگ حتما هنوز کلاسش شروع نشده
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
÷عهه ات تو اینجا چیکار میکنی..؟
چون جایی نداشتم اومدم پیشت..
÷اینجایی که تو نشستی کوک میشینه...
+هب اشکال نداره صندلیه خالی زیادهه...
عههه اوون وو خوبییی؟
ویوی کوک
ات تو کلاس ما چیکار میکنهه... چرا هر موقع میبینمش داره با یه پسر گپ میزنهه
~تو دستت بهترهه
+اولش یکم درد داشت ولی بعد که دیشب خوابیدم امرووز عالی بودمم
_خخخ.. واقعاا محشرهه...
جین: هییی این دختره اتت... ببینمم قش که نکردی؟
_دهنتو ببند
عههه کوک اینجاست..
÷ات مگه تو کلاس نداری؟ کو آیو؟
+راستش من اومدن بیروون.. آیو هنوز تو کلاسه
۱۴.۰k
۰۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.