دخترباغبان

#دختر_باغبان 🌱

#پارت_56

+روتخت نشست و منو توی بغلش گذاشت و آروم سرمو نوازش کرد.

ــ ببخشید نمی‌خواستم اینجوری بشه چون خیلی عصبانی بودم نتونستم خودمو کنترل کنم.

+آهوم
منو گذاشت روی تخت و بلند شد رفت لباسشو عوض کرد و اومد.

ــ نمیخوای لباستو عوض کنی؟

+الان عوض میکنم.
لباسمو عوض کردم و رفتم کنارش رو تخت دراز کشیدم.
وبعد محکم از پشت منو بغل کرد.

+له شدم.
میشه دستتو شل تر کنی؟

ــ باشه

+و بعد از چند مین خواب رفتم.

.......پرش زمانی به صبح

+با تابش نور خورشید به صورتم بیدار شدم و نگاهی به یونگی انداختم که غرق خواب بود.
نزدیکش شدم و دستمو روی لپش کشیدم.
لامصب چقد لپش نرم بود دلم میخواست همین جا یه لقمه چپش کنم.
ولی خب همین آقا کیوته تا دیشب میخواست منو بکنه.
نشستم روی تخت و آروم دستمو روی لپش فشار میدادم که در باز شد.

جیمین:داری چیکار می‌کنی؟

+هیسسس بیا اینجا.
جیمین اومد اون طرف روی تخت نشست واروم نگاهی به یونگی انداخت.

+جیمینااا نگاه لپاش چنگده نرمه.
ببین چقدر کیوته.

جیمین:همینی که آقا تا دیشب میخواست پارت کنه بعد حالا میگی چقدر لپش نرمه؟

ادامه دارد.................‌🌱
دیدگاه ها (۲)

#دختر_باغبان 🌱#پارت_57+ایششششجیمینااا جیمین:چته آروم تر الان...

#دختر_باغبان 🌱#پارت_58 +در حموم رو محکم بستم و روی کف حموم ن...

#دختر_باغبان🌱#پارت_55+فقط منو یه جایی قایم کن تا جرم نداده.ج...

#دختر_باغبان 🌱#پارت_54 +با یونگی روی کاناپه نشستم و الکس هم ...

نام فیک: عشق مخفیPart: 37ویو ات*رفتم توی اتاقمو درو بستمو پش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط