امشب از آسمان شعرهای من باران می بارد
امشب از آسمان شعرهای من باران می بارد
چترت را ببند
با من قدم بزن
تمامی سطرهای دفترم را
شعرهایم را به بوی خودت آغشته کن
دستی بکش به روی واژه هایم
من در نبودنت
قافیه ها را باخته ام
در مصرع های دلتنگی
گیر افتاده ام
رهایی ام ببخش
نبودنت را از بیت هایم بردار
دلتنگم ...
باز نبودنت ،
باز حصار بغض و
باز پلک های خیس من ...
آرام آرام ،
چیزی شبیه نداشتنت ،
ازروی گونه هایم
سر می خورد....
تو نمیدانی چقدر از تو پرم ،
اما در زاویه ی تنهایی ایستاده ام ؛
و عشق ،
این بی بهانه ترین حرف ،
تلمبارشده روی دلم ،،،
سکوت اما ،
چمبره زده
پشت فریادهای دلم!
نم نم باران می بارد،،
دلم باز ،
در تلاقی اشک و دانه های باران،
بهانه ی تورا می گیرد....
چترت را ببند
با من قدم بزن
تمامی سطرهای دفترم را
شعرهایم را به بوی خودت آغشته کن
دستی بکش به روی واژه هایم
من در نبودنت
قافیه ها را باخته ام
در مصرع های دلتنگی
گیر افتاده ام
رهایی ام ببخش
نبودنت را از بیت هایم بردار
دلتنگم ...
باز نبودنت ،
باز حصار بغض و
باز پلک های خیس من ...
آرام آرام ،
چیزی شبیه نداشتنت ،
ازروی گونه هایم
سر می خورد....
تو نمیدانی چقدر از تو پرم ،
اما در زاویه ی تنهایی ایستاده ام ؛
و عشق ،
این بی بهانه ترین حرف ،
تلمبارشده روی دلم ،،،
سکوت اما ،
چمبره زده
پشت فریادهای دلم!
نم نم باران می بارد،،
دلم باز ،
در تلاقی اشک و دانه های باران،
بهانه ی تورا می گیرد....
۹.۷k
۲۹ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.