بی تی اس
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#یونگی
#فیک شوگا
پارت ۱۷
یونگی رفت طبقه بالا تو اتاقش
£خب دخترم اسمت چی بود
+ات
£خب ات تو میدونی که الان خدمتکار شخصی آقا هستی
+بله
£خب پس بزار وظایفتان بهت بگم تو قراره اتاق ارباب رو مرتب کنی بزی ایشون رو واسه صرف غذا خبر کنی
و کلا همه کارایی که ارباب میگه رو انجام بدی
راستی ارباب قوانینو بهت گفته
+بله
£خب تو باید آشپزی رو هم یاد بگیری پس واسه همین امشب ور دست من باش تا یاد بگیری
امشب قراره سوپ کیمچی و خرچنگ با سس سویا درست کنم خب چیزی هم به شب نمونده چون قراره کارمون با آموزش همراه باشه پس بهتره از همین الان شروع کنیم ولی تو با این لباس نمیتونی کار کنی
پس برو از ارباب بخوا که لباس خدمتکاریتو بهت بده
+ها چشم(هنو وایساده)
£وا چرا وایسادی دِ برو دیگه
+آخه نمیدونم اتاق ارباب کجاس
£ببین میری طبقه بال سمت چپ اتاق سومیه فهمیدی +اوهوم
£پس برو
ات ویو
رفتم طبقه دوم و به سمت چپ حرکت کردن و جلو در سومی ایستادم که یه بادیگارد هیکلی کنار در وایساده بود آروم رفتم جلو در زدم
_بیا تو
+درو آروم وامیکنه میره تو
وقتی از در وارد شدم با اتاقی یا تم سیاه و توسی دارای روبرو شدم خیلی خفن بود همینجوری کف کرده بودم که یهو با صدای کسی از جام پریدم
_کاری داشتی یا فقط اومده بودی اتاقمو دید بزنی؟؟(رو تختش نشسته داره با گوشیش ور میره)
+ها نع اجوما گفتن بیام ازتو بپرسم که واسم یه لباس خدمتکار دارین
_اها ارع اوناهاش رو میزه برو برش دار
+بله چشم (میره لباسو برمیداره ) با اجازتون من دیگه مرخص میشم
_باش برو
+بله خدافظ(یه تعظیمی میکنه و میره از اتاق بیرون)
میره پیش اجوما
+ببخشید من اینو کجا بپوشم ؟
£عه اومدی آها برو تو اتاقت بپوش
+اونوقت اتاقم کجاست
£ طبقه بالا سمت چپ اتاق چهارمی
+یعنی پیش اتاق ارباب؟!
£ارع حالا برو زود عوض کن بیا
#فیک_بی_تی_اس
#یونگی
#فیک شوگا
پارت ۱۷
یونگی رفت طبقه بالا تو اتاقش
£خب دخترم اسمت چی بود
+ات
£خب ات تو میدونی که الان خدمتکار شخصی آقا هستی
+بله
£خب پس بزار وظایفتان بهت بگم تو قراره اتاق ارباب رو مرتب کنی بزی ایشون رو واسه صرف غذا خبر کنی
و کلا همه کارایی که ارباب میگه رو انجام بدی
راستی ارباب قوانینو بهت گفته
+بله
£خب تو باید آشپزی رو هم یاد بگیری پس واسه همین امشب ور دست من باش تا یاد بگیری
امشب قراره سوپ کیمچی و خرچنگ با سس سویا درست کنم خب چیزی هم به شب نمونده چون قراره کارمون با آموزش همراه باشه پس بهتره از همین الان شروع کنیم ولی تو با این لباس نمیتونی کار کنی
پس برو از ارباب بخوا که لباس خدمتکاریتو بهت بده
+ها چشم(هنو وایساده)
£وا چرا وایسادی دِ برو دیگه
+آخه نمیدونم اتاق ارباب کجاس
£ببین میری طبقه بال سمت چپ اتاق سومیه فهمیدی +اوهوم
£پس برو
ات ویو
رفتم طبقه دوم و به سمت چپ حرکت کردن و جلو در سومی ایستادم که یه بادیگارد هیکلی کنار در وایساده بود آروم رفتم جلو در زدم
_بیا تو
+درو آروم وامیکنه میره تو
وقتی از در وارد شدم با اتاقی یا تم سیاه و توسی دارای روبرو شدم خیلی خفن بود همینجوری کف کرده بودم که یهو با صدای کسی از جام پریدم
_کاری داشتی یا فقط اومده بودی اتاقمو دید بزنی؟؟(رو تختش نشسته داره با گوشیش ور میره)
+ها نع اجوما گفتن بیام ازتو بپرسم که واسم یه لباس خدمتکار دارین
_اها ارع اوناهاش رو میزه برو برش دار
+بله چشم (میره لباسو برمیداره ) با اجازتون من دیگه مرخص میشم
_باش برو
+بله خدافظ(یه تعظیمی میکنه و میره از اتاق بیرون)
میره پیش اجوما
+ببخشید من اینو کجا بپوشم ؟
£عه اومدی آها برو تو اتاقت بپوش
+اونوقت اتاقم کجاست
£ طبقه بالا سمت چپ اتاق چهارمی
+یعنی پیش اتاق ارباب؟!
£ارع حالا برو زود عوض کن بیا
۸.۳k
۲۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.