بیافقطرفیقباشیم

#بیا_فقط_رفیق_باشیم!
#پارت_5



فلیکس آماده خوابیدن شده بود که در اتاقش به صدا در اومد
_ لیکسی؟ بیداری؟
_ اوه! هیونگ تویی؟ بیا تو
چان آروم وارد اتاق فلیکس شد و درو بست، رفت و روی تخت کنار فلیکس نشست
_ چیزی شده هیونگ؟
_ منم همین سوالو ازت دارم! چیزی شده؟ با هیونجین دعوا کردی؟
_ نه! یعنی... خب یه سوءتفاهم پیش اومده بود که حل شد!
_پس چرا تو و هیونجین نگفتین میخواین توی یه خوابگاه باشین؟
_ خب راستش هیونگ... اصلا میدونی چرا پی‌دی‌نیم خواست خوابگاه هارو عوض کنیم؟ اونم الان؟
_ نه نمیدونم! مگه تو خبر داری؟
_ آره! اون دیروز از ما خواست بریم اتاقش یعنی من و هیونجین..
_ خب...
_ بعدش با عصبانیت کلی حرف بارمون کرد که نباید باهم... نباید باهم باشیم
با گفتن این حرف بغض فلیکس ترکید و به گریه افتاد، بنگ چان اونو بغل کرد و سعی کرد آرومش کنه...

هیونجین روی تخت دراز کشید و به سقف اتاق زل زد، افکارش بهش اجازه نمیدادن چشماشو ببنده..
_ تق تق
_کیه؟
چانگبین:_ منم هیونجینا!
_ بیا تو هیونگ..
_ خوابیده بودی؟
_ نه! فقط دراز کشیده بودم...
چانگبین رفت و روی تخت کنار هیونجین نشست...
_ چیزی شده هیون؟ تو و فلیکس باهم مشکلی دارین؟چرا منو انتخاب کردی؟
_ خب راستش...

#straykids#BTS
#Felix #Han #IN #Sungmin #hyunjin #hyunlix #chungbin #chan #Lee‌know
دیدگاه ها (۱۰)

#بیا_فقط_رفیق_باشیم #پارت_6 _خب راستش وقتی من و لینو هیونگ و...

#پارت_7#بیا_فقط_رفیق_باشیم صبح روز بعد...روز اول موزیک شوی ج...

#بیا_فقط_رفیق_باشیم #پارت_4 _ چانگبین! ‌همه با تعجب بهش نگاه...

#بیا_فقط_رفیق_باشیم #پارت_3 اون پسر دستش رو سمت موهای فلیکس ...

هیونلیکس برا استا بوس میفرستادن🥺❤️اشک مصنوعی فیلم سینماین وا...

سه پارتی از هان: (وقتی عضو نهمی دعواتون میشه و توی کنسرت مجب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط