گمشده در قلبم
گمشده در قلبم
پارت۲۵
بعد از مدرسه
از دید مویچیرو
با کیوکا رفتیم پارک نزدیک مدرسه و اونجا کلی برف بازی کردیم.یه آدم برفی خوشگل هم درست کردیم.کیوکا پیشنهاد داد مو براش مثل موهای من بزاریم و سعی کردیم بزاریم ولی همش میریخت😂برف هارو میچسبوندیم به بدن آدم برفی ولی بازم میریخت.
تصمیم گرفتیم یه آدم برفی دیگه کنارش درست کنیم و دستهاشونو بزاریم تو هم.
وقتی تموم شد،کیوکا رو آوردم عقب:این دوتا با اینکه شباهتی ندارن ولی با دیدنشون یاد خودمون میوفتم!
کیوکا خندید:آره خب نازن!
یهو شیطنتم گل کرد و سریع رفتم عقب.یه گوله برفی درست کردم و زدم به کیوکا.اونم جاخالی داد و گوله درست کرد و پرت کرد سمتم.از قضا،من سرم پایین بود و دیر متوجهش شدم و وقتی سرمو بالا گرفتم،مستقیم خورد تو صورتم.بخاطر سرمای برف صورتم سوخت.کیوکا با دو کنارم اومد:ببخشید ببخشید!خوبی؟چیشد؟
سوزش صورتم رو نادیده گرفتم و با باز کردن یه چشمم گفتم:نگران نباش چیزی نشد.فقط یخورده زیادی سرده!
لبخند زدم که گفت:وایی ببخشییییید!گومناسایییی!
گفتم:اشکال نداره من خوبم.
تو پارک یه دستشویی بود.کیوکا منو برد سمت دستشویی ها:اگه صورتتو با آب دمای معمولی بشوری سوزشش میره.
رفتیم داخل.
کیوکا آب رو باز کرد و دستش رو زیر آب گرفت.یهو دستش رو کشید:واییی چقد یخههه دستم سوختتتت!
دمای آب رو متوسط کرد و دوباره امتحان کرد:اخخخخ بدتر شدددد!
رفتم جلو و دستش رو کشیدم عقب:نمیخواد خودتو برا من منجمد کنی.ممنون الان بهتر شده.
نوک انگشتم رو زیر آب گرفتم.یکم گرم بود و برای همین میسوخت.یکم سردش کردم که به دمای عادی رسید.دیگه دستم نمیسوخت.دستمو پر آب کردم و ریختم روی صورتم.یخورده بهتر شد.با شال گردنم صورتمو خشک کردم تا دوباره یخ نزنم.
پارت۲۵
بعد از مدرسه
از دید مویچیرو
با کیوکا رفتیم پارک نزدیک مدرسه و اونجا کلی برف بازی کردیم.یه آدم برفی خوشگل هم درست کردیم.کیوکا پیشنهاد داد مو براش مثل موهای من بزاریم و سعی کردیم بزاریم ولی همش میریخت😂برف هارو میچسبوندیم به بدن آدم برفی ولی بازم میریخت.
تصمیم گرفتیم یه آدم برفی دیگه کنارش درست کنیم و دستهاشونو بزاریم تو هم.
وقتی تموم شد،کیوکا رو آوردم عقب:این دوتا با اینکه شباهتی ندارن ولی با دیدنشون یاد خودمون میوفتم!
کیوکا خندید:آره خب نازن!
یهو شیطنتم گل کرد و سریع رفتم عقب.یه گوله برفی درست کردم و زدم به کیوکا.اونم جاخالی داد و گوله درست کرد و پرت کرد سمتم.از قضا،من سرم پایین بود و دیر متوجهش شدم و وقتی سرمو بالا گرفتم،مستقیم خورد تو صورتم.بخاطر سرمای برف صورتم سوخت.کیوکا با دو کنارم اومد:ببخشید ببخشید!خوبی؟چیشد؟
سوزش صورتم رو نادیده گرفتم و با باز کردن یه چشمم گفتم:نگران نباش چیزی نشد.فقط یخورده زیادی سرده!
لبخند زدم که گفت:وایی ببخشییییید!گومناسایییی!
گفتم:اشکال نداره من خوبم.
تو پارک یه دستشویی بود.کیوکا منو برد سمت دستشویی ها:اگه صورتتو با آب دمای معمولی بشوری سوزشش میره.
رفتیم داخل.
کیوکا آب رو باز کرد و دستش رو زیر آب گرفت.یهو دستش رو کشید:واییی چقد یخههه دستم سوختتتت!
دمای آب رو متوسط کرد و دوباره امتحان کرد:اخخخخ بدتر شدددد!
رفتم جلو و دستش رو کشیدم عقب:نمیخواد خودتو برا من منجمد کنی.ممنون الان بهتر شده.
نوک انگشتم رو زیر آب گرفتم.یکم گرم بود و برای همین میسوخت.یکم سردش کردم که به دمای عادی رسید.دیگه دستم نمیسوخت.دستمو پر آب کردم و ریختم روی صورتم.یخورده بهتر شد.با شال گردنم صورتمو خشک کردم تا دوباره یخ نزنم.
۱.۳k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.