جهنم من با اوفصل

جهنم من با او🍷فصل 1

# پارت ۱۶

ویو نویسنده : ا.ت فکر میکرد خوشبخت میشه ولی غافل از اینکه تمام بدبختیاش از الان شروع میشه ....

ا.ت : کوک ؟

کوک : جانم ؟

ا.ت : تا حالا با دختری بدودی قبل من ؟

کوک : نه به خدا تو اولین دختری هستی که عاشقش شدم و میمونم و خواهم موند جوری که اون زمانی که مردیم و دوتامونم به خاک سپرده شدیم عشق ما دوتا بین زبون همه جاری باشه و بگن اونا یه سیب نصف شده بودن ( لبخند خرگوشی )

ا.ت : دقیقا هم یه سیب نصفه هستیم که باهم کامل میشیم ... ولی کوک من میترسم ( بغض )

کوک : هعیییی الان داری گریه میکنه ؟ خوشگلم گریه نکنی ها اگه گریه کنی قلبم دردش میگیره باهات قهر میکنه اصلا واسه چی میترسی هومم ؟ ( با لبخند ا.ت رو بغل میکنه و موهاش رو ناز میکنه )

ا.ت : کوک میترسم ... میترسم چون میگن عشق اول رسیدن نداره فقط تجربه‌ی تلخی داره ( گریه )

کوک : هوسسسس گریه نکن دیگه من قول میدم خودم یه کاری کنم عشق اول رسیدن داشته باشه اوکی ؟

ا.ت : باشه ( اشکاش رو پاک میکنه )

کوک : آفرین حالا بیا اینجا ببینم ( ا.ت رو تو بغلش میگیره و میبوستش ) عاشقتممممممم

ا.ت : من بیشترررررررررر

کوک : بدو بیا بریم شام بخوریم بعد شام که مهمونا رفتن حرف بزنیم باسه ؟ ( باشه ) ( با لحن بچگونه و کیوت میگه )

ا.ت : باسه ( باشه ) ( با یه لبخند کیوت و قوقولی بچگونه حرفش رو میزنه)

ویو ا.ت : کوک دستش رو توی دستام قفل کرد و باهم رفتیم پای میز به‌به عجب غذایی پخته بودن حالا گذشته ازینا شام رو خوردیم و مهونا یکی یکی بهم تبریک گفتن و رفتن همه رفته بودن جز یه نفر اومد سمتمون که با کاری که کرد برق از سرم پرید .....

( نویسنده : بچه‌ها من پایم سخت تر شده و خب شاید فعالیتم بیشتر چهارشنبه،پنجشنه و جمعه باشه ولی خب تلاشم رو میکنم حداقل یه فعالیتی داشته باشم )
دیدگاه ها (۸)

جهنم من با او🍷فصل 1# پارت ۱۷ویو ا.ت : یه نفر اومد سمتمون که ...

جهنم من با او🍷فصل 1# پارت ۱۸ویو کوک : واقعا دوسش دارم جز اون...

شاهزاده من🍷فصل 1# پارت ۳۲ویو ته : به چشمای تیله‌ایش زل زده ب...

اولین و آخرین عشق پنهان من ♡ فصل 1# پارت ۱۳ویو ا.ت : هنوز قل...

هرزه ی حکومتی پارت ۷ بردمش تو اتاق خودم...دستش و محکم ول کرد...

هرزه ی حکومتی پارت ۸ کوک : ...بلدی غذا درست کنی؟ ا/ت : آرههه...

فیک مافیای سیاه من part 4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط