𝒰𝓃𝓀𝓃𝑜𝓌𝓃 𝒹𝑒𝓈𝓉𝒾𝓃𝒶𝓉𝒾𝑜𝓃
𝒰𝓃𝓀𝓃𝑜𝓌𝓃 𝒹𝑒𝓈𝓉𝒾𝓃𝒶𝓉𝒾𝑜𝓃
𝐏𝐚𝐫𝐭:⁸
+شما منو از کجا میشناسید؟!
-بماند!، سوال پرسیدم بورا!
×اها ا.ت؟!(جریان اومدن ا.تو تعریف میکنه)
-یه جورایی غیر عادیه! فردا راجبش صحبت میکنیم(سرد)
+ بسمالله چطوری منو میشناسهههه؟؟؟
×ا.ت عادیه داداشم بشناست چون خیلی از اوقات میاد شهر نانت ولی پدر همیشه بهش میگه نرو هاااا اما میره برای همین پدرم گفت ممکنه بشناسه و شاید موقعی که اومده تورو دیده
+ میگما ناراحت نشو ولی داداشت عادی نیست
×ا.ت اینو جلو خودش بگو تا.....(پاره شدن از خنده)
+یاااااااا
+″راستش از اینکه میشناختم ترسیدم! اما نمیشه کاری کرد راستش فقط قیافه اش خوبه اخلاقش خیلییی بدهه هوففف ولی خدایااا چرا روی خوب رو به ادمای بد میدییی نگا لامصب چقدر کراشهههه (محو کوک شده)″
×(بورا متوجه نگاه های ا.ت شده)ا.ت(لخند شیطانی)
+چته چرا اینجوری نگاه میکنی؟؟
×تو از داداشم خوشت اومده؟(خنده شیطانی)
+(هول شد) مگه اینکه مغز خر خورده باشم(لبخند ضایع)
×اوک اوک(ولی قبول نکرد،لبخند)
(فردا)(نکته اتاق بورا طبقه ⁴عه)
+″بیدار شدم وایییی نههه امروزززز بودددد(پریودی)
اخههه چرااااا وایی تختتتت، باید از بورا نوار بهداشتی بگیرم(زمان شاه بود) حالم خیلی بد بود دلم وحشتناک درد میکرد خودمو تو اینه نگاه کردم رنگم زرد شده بود (ساعت ⁵ صبح بود و همه خواب بودن،) واییی نمیتونم با این لباسا بمونم بنابراین یه پا چه برداشتم و دور خودم پیچوندم و رفتم به سمت پله ها اما از بد شانسیم باید از طبقه سوم رد بشم هوففف ا.ن اروم باش یواش یواش برو که نفهمه″
″دخترک با قدم های اروم و شمرده و بی صدا رسید به طبقه سوم ینی طبقه ممنوعه ولی اروم باید ازش رد میشد که ناگهان تن نیمه لخت کسی که براش مثل کابوس بود رو دید اما از شدت درد دلش متوجه تن نیمه لخت طرف مقابل نشد″
+اوو اعلاحضرت وا....وا.. واقعا عذر میخوام م...من باا بورا کار داشتم برای همین....(لکنت و استرسی.تعظیم کرد و با سر پایین اینارو میگفت)
(ناگهان کوک وسط حرف دخترک پرید)
-خیلی خب زود برو و دیگه پانو بدون اجازه اینجا نزار(سرد و جدی)
^دخترک وقتی دید شاهزاده مغرور داست وارد اتاقش میشد به سمت پله ها دوید اما بخاطر سرگیجه و کم خونی افتاد و سیاهی^
+″رفتم سمت پله ها و سیاهی، وقتی چشمامو باز کردم قیافه ی نگران بورا و تهیونگ و قیافه جدی دکتر رو دیدم″
+من چم شده؟(حالت خسته)
×تکون نخور ا.ت برات خوب نیست
(دکتر: &)
𝐏𝐚𝐫𝐭:⁸
+شما منو از کجا میشناسید؟!
-بماند!، سوال پرسیدم بورا!
×اها ا.ت؟!(جریان اومدن ا.تو تعریف میکنه)
-یه جورایی غیر عادیه! فردا راجبش صحبت میکنیم(سرد)
+ بسمالله چطوری منو میشناسهههه؟؟؟
×ا.ت عادیه داداشم بشناست چون خیلی از اوقات میاد شهر نانت ولی پدر همیشه بهش میگه نرو هاااا اما میره برای همین پدرم گفت ممکنه بشناسه و شاید موقعی که اومده تورو دیده
+ میگما ناراحت نشو ولی داداشت عادی نیست
×ا.ت اینو جلو خودش بگو تا.....(پاره شدن از خنده)
+یاااااااا
+″راستش از اینکه میشناختم ترسیدم! اما نمیشه کاری کرد راستش فقط قیافه اش خوبه اخلاقش خیلییی بدهه هوففف ولی خدایااا چرا روی خوب رو به ادمای بد میدییی نگا لامصب چقدر کراشهههه (محو کوک شده)″
×(بورا متوجه نگاه های ا.ت شده)ا.ت(لخند شیطانی)
+چته چرا اینجوری نگاه میکنی؟؟
×تو از داداشم خوشت اومده؟(خنده شیطانی)
+(هول شد) مگه اینکه مغز خر خورده باشم(لبخند ضایع)
×اوک اوک(ولی قبول نکرد،لبخند)
(فردا)(نکته اتاق بورا طبقه ⁴عه)
+″بیدار شدم وایییی نههه امروزززز بودددد(پریودی)
اخههه چرااااا وایی تختتتت، باید از بورا نوار بهداشتی بگیرم(زمان شاه بود) حالم خیلی بد بود دلم وحشتناک درد میکرد خودمو تو اینه نگاه کردم رنگم زرد شده بود (ساعت ⁵ صبح بود و همه خواب بودن،) واییی نمیتونم با این لباسا بمونم بنابراین یه پا چه برداشتم و دور خودم پیچوندم و رفتم به سمت پله ها اما از بد شانسیم باید از طبقه سوم رد بشم هوففف ا.ن اروم باش یواش یواش برو که نفهمه″
″دخترک با قدم های اروم و شمرده و بی صدا رسید به طبقه سوم ینی طبقه ممنوعه ولی اروم باید ازش رد میشد که ناگهان تن نیمه لخت کسی که براش مثل کابوس بود رو دید اما از شدت درد دلش متوجه تن نیمه لخت طرف مقابل نشد″
+اوو اعلاحضرت وا....وا.. واقعا عذر میخوام م...من باا بورا کار داشتم برای همین....(لکنت و استرسی.تعظیم کرد و با سر پایین اینارو میگفت)
(ناگهان کوک وسط حرف دخترک پرید)
-خیلی خب زود برو و دیگه پانو بدون اجازه اینجا نزار(سرد و جدی)
^دخترک وقتی دید شاهزاده مغرور داست وارد اتاقش میشد به سمت پله ها دوید اما بخاطر سرگیجه و کم خونی افتاد و سیاهی^
+″رفتم سمت پله ها و سیاهی، وقتی چشمامو باز کردم قیافه ی نگران بورا و تهیونگ و قیافه جدی دکتر رو دیدم″
+من چم شده؟(حالت خسته)
×تکون نخور ا.ت برات خوب نیست
(دکتر: &)
۵.۱k
۰۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.