رمان با من باش
#رمان_با_من_باش
#پارت_۴
*****بیوسا*****
میهی رو که انداختیم توی انباری اومدیم بالا
پسرا با تعجب نگاهمون میکردن...فک کنم باورشون نمیشد میهی رو انداختیم توی انباری
دخترا بدون هیچ حرفی رفتن توی اتاق خواب
من موندم توی هال با میجو و ستیا
رفتم طرف پسره که میهی گازش گرفته بود
دو سه تا از دوستاش دورش بودن
رفتم رو به روش روی زانو نشستم
بیچاره اشکش در اومده
هی به چانیول میگفت : تو هم برو گاز بگیر...برو انتقام منو بگیر
اون یکی دستش رو گذاشته بود جای گاز
دستش رو گرفتم
+بذار ببینم چی شده
-نه...نه...خیلی درد میکنه...دندوناش زهر داشت
+بعدا خوب ادبش میکنم فعلا بردار ببینم چی شده
دستش رو برداشت
کف اون دستش سرخ شده بود
همه با تعجب نگاه کردن
دستم رو گذاشتم جای دندونای میهی محکم فشار دادم.
+زود باش بیا آشپزخونه
یهو صدایی یکی پشت سرمون گفت : نههههه ببر روشویی بشور مامانم وسواس داره
بردمش طرف روشویی
چانیول اومد دم در پایساد شروع کرد به نچ نچ کردن
همینطور که دستش رو گرفته بودم زیر آب میشستم چانیول گفت : من هیچ وقت جوری گاز نمیگیرم که خون بیاد
+سوراخ کرده...
دستم رو کشیدم جای سوراخا
آخش رفت هوا
+ببخشید...یه خورده تحمل کن
سرشو به زور تکون داد به علامت باشه
رو کردم به چانیول
+میشه یه دسمال سفید بدی؟
باشهای گفت رفت سمت آشپزخونه
از لای در سرک کشیدم به اشپزخونه
میجو عین خیالشم نیس خواهرش الان پیش سوسک مارمولکاس...نشسته داره با پسر مردم شیر میل میکنه
-اسمت چیه؟
+من؟😳
-اوهوم
+بیوسا
-خوشبختم منم کایم
+کای؟...کای اسمه؟
-امممم...نه چیزه...اسمم جونگینه
+خوشبختم😊
چانیول دسمال سفید رو از لای در داد و رفت
خیلی با احتیاط جوری که دردش نیاد دستمال رو بستم
-خیلی مرسی
+مرسی؟
-ینی مچکرم
+خواهش میشه
از روشویی رفتم بیرون پشت سرم اومد
کای رفت سر جاش خوابید
یه خورده فک کردم
خب برم پیشش بخوابم...مراقب باشم زخمش عفونت نکنه
چه دلیل مسخرهای...
رفتم بالا سرش
خیلی محکم گفتم: جونگین؟
-پتو رو از سرش برداشت و گفت : بله؟
+ میشه من اینجا بخوابم شب طوریت نشه؟
سرش رو تکون داد
خوابیدم کنارش
چشماشو بسته بود
نفساش که مرتب شد فهمیدم خوابش برده
خیره شده بودم به صورتش
دستم رو گذاشتم رو لپش
چشمای تقریبا درشت و بینی متوسطش با لبای قلوهایش خیلی به حالت صورتش میومد
در کل زیبایی خاصی داشت
چشمامو بستم
*****لوهان******
وااااااای
از سر شب که اومده یکسره داره گریه میکنه...اه اعصابم خورد شد
+میشه بس کنی؟...همه خوابیدن...داری کلافم میکنی
-ببخشید...اما دلم...گرفته
+از چی کی؟
-میدونی چیه؟
+چیه؟
اشکاشو پاک کردو گفت
-اینکه یادم میاد چه شکلیم عذابم میده...من شکل شماها نیستم...حتی با خواهرمم فرق دارم...همه چشمای نسبتا ریز موهای مشکی زرد پوستید ولی من چی؟...اصلا شبیه شماها نیستم...
+خب ببخشید اون حرفو زدم...ولی خودتو بذار جای من وقتی یه گله دختر میان میگن از چند قرن پیش اومدیم بعد از شما کمک میخوایم واقعا حرصتونو در نمیاره؟
-مگه شما کی هستید؟
+ماها همه عضو یه گروهی هستیم به اسم اکسو...همه دنیا مارو میشناسن...میلیونی طرفدار داریم
-واقعا؟ مگه تو اکسو چکار میکنید؟
+خیلی کارا...خوابت نمیاد؟
-چرا ولی نمیبره
+میخوای هنذفری آهنگ بذارم تا خوابت ببره؟
-آهنگ دوس دارم
+اون آهنگی که تو فک میکنی نیس ولی میذارم گوش کن
- باش
گوشیمو از کنار بالشتم برداشتم موسیقی رو باز کردم هنذفری کردم توش آهنگ قرص خواب رو پلی کردم
هنذفری یه شاخش رو کردم تو گوش خودم یکیشو تو گوش ستیا
بین همه آهنگام این آهنگو خیلی دوس داشتم :
حرفاتو زدی من دیگه میرم زیر خاک اروم ندارم تو اروم بخواب
منو میبینی افتاده قلبم از کار روی تخت و یه بدنی که وصله دستگاه
دیگه ارامشم همینه خاموشش کنن بیایی اینجا و بگی خانومت شدم
ولی نه نفسم یاری نمیکنه دیگه میرم تا نپرسی کجایی دیونه
بعد رفتنت مشت هام توی دیوار توی اتاق پر کرده جاتو پاکت های سیگار
حرومت باشه کبودی زیر چشام بغض توی صدام اشک توی نگام
اواره کردیم اواره بشی الهی جلوی چشمای من دستاشو نگیر خدایی
همه تنم زخمی جفت دستام خونی تار موی سفید درست وسط جوونی
دوباره هوای تار خیره به اسمون جون چشماش ببار
من خوابیدم رو تخت تنها تو اینا رو پای قسمت بذار
نفس های اخر بدون خداحافظی داره نگام میکنه از پشت پنجره
هر کاری که بتونم براش میکنم تا خاطره های خوبمون از یادش نره
منو ببخش اگه نمیاد نفسم که بگم هنوزم عاشق چشاتم
منو ببخش رو سرم ملافه سفید و اون دنیا همیشه چشم به راتم
منو ببخش نمیتونم چشاتو ببینم که خیره شده به تن ولو رو تختم
تو گفتی نمیخوام کنارم با
#پارت_۴
*****بیوسا*****
میهی رو که انداختیم توی انباری اومدیم بالا
پسرا با تعجب نگاهمون میکردن...فک کنم باورشون نمیشد میهی رو انداختیم توی انباری
دخترا بدون هیچ حرفی رفتن توی اتاق خواب
من موندم توی هال با میجو و ستیا
رفتم طرف پسره که میهی گازش گرفته بود
دو سه تا از دوستاش دورش بودن
رفتم رو به روش روی زانو نشستم
بیچاره اشکش در اومده
هی به چانیول میگفت : تو هم برو گاز بگیر...برو انتقام منو بگیر
اون یکی دستش رو گذاشته بود جای گاز
دستش رو گرفتم
+بذار ببینم چی شده
-نه...نه...خیلی درد میکنه...دندوناش زهر داشت
+بعدا خوب ادبش میکنم فعلا بردار ببینم چی شده
دستش رو برداشت
کف اون دستش سرخ شده بود
همه با تعجب نگاه کردن
دستم رو گذاشتم جای دندونای میهی محکم فشار دادم.
+زود باش بیا آشپزخونه
یهو صدایی یکی پشت سرمون گفت : نههههه ببر روشویی بشور مامانم وسواس داره
بردمش طرف روشویی
چانیول اومد دم در پایساد شروع کرد به نچ نچ کردن
همینطور که دستش رو گرفته بودم زیر آب میشستم چانیول گفت : من هیچ وقت جوری گاز نمیگیرم که خون بیاد
+سوراخ کرده...
دستم رو کشیدم جای سوراخا
آخش رفت هوا
+ببخشید...یه خورده تحمل کن
سرشو به زور تکون داد به علامت باشه
رو کردم به چانیول
+میشه یه دسمال سفید بدی؟
باشهای گفت رفت سمت آشپزخونه
از لای در سرک کشیدم به اشپزخونه
میجو عین خیالشم نیس خواهرش الان پیش سوسک مارمولکاس...نشسته داره با پسر مردم شیر میل میکنه
-اسمت چیه؟
+من؟😳
-اوهوم
+بیوسا
-خوشبختم منم کایم
+کای؟...کای اسمه؟
-امممم...نه چیزه...اسمم جونگینه
+خوشبختم😊
چانیول دسمال سفید رو از لای در داد و رفت
خیلی با احتیاط جوری که دردش نیاد دستمال رو بستم
-خیلی مرسی
+مرسی؟
-ینی مچکرم
+خواهش میشه
از روشویی رفتم بیرون پشت سرم اومد
کای رفت سر جاش خوابید
یه خورده فک کردم
خب برم پیشش بخوابم...مراقب باشم زخمش عفونت نکنه
چه دلیل مسخرهای...
رفتم بالا سرش
خیلی محکم گفتم: جونگین؟
-پتو رو از سرش برداشت و گفت : بله؟
+ میشه من اینجا بخوابم شب طوریت نشه؟
سرش رو تکون داد
خوابیدم کنارش
چشماشو بسته بود
نفساش که مرتب شد فهمیدم خوابش برده
خیره شده بودم به صورتش
دستم رو گذاشتم رو لپش
چشمای تقریبا درشت و بینی متوسطش با لبای قلوهایش خیلی به حالت صورتش میومد
در کل زیبایی خاصی داشت
چشمامو بستم
*****لوهان******
وااااااای
از سر شب که اومده یکسره داره گریه میکنه...اه اعصابم خورد شد
+میشه بس کنی؟...همه خوابیدن...داری کلافم میکنی
-ببخشید...اما دلم...گرفته
+از چی کی؟
-میدونی چیه؟
+چیه؟
اشکاشو پاک کردو گفت
-اینکه یادم میاد چه شکلیم عذابم میده...من شکل شماها نیستم...حتی با خواهرمم فرق دارم...همه چشمای نسبتا ریز موهای مشکی زرد پوستید ولی من چی؟...اصلا شبیه شماها نیستم...
+خب ببخشید اون حرفو زدم...ولی خودتو بذار جای من وقتی یه گله دختر میان میگن از چند قرن پیش اومدیم بعد از شما کمک میخوایم واقعا حرصتونو در نمیاره؟
-مگه شما کی هستید؟
+ماها همه عضو یه گروهی هستیم به اسم اکسو...همه دنیا مارو میشناسن...میلیونی طرفدار داریم
-واقعا؟ مگه تو اکسو چکار میکنید؟
+خیلی کارا...خوابت نمیاد؟
-چرا ولی نمیبره
+میخوای هنذفری آهنگ بذارم تا خوابت ببره؟
-آهنگ دوس دارم
+اون آهنگی که تو فک میکنی نیس ولی میذارم گوش کن
- باش
گوشیمو از کنار بالشتم برداشتم موسیقی رو باز کردم هنذفری کردم توش آهنگ قرص خواب رو پلی کردم
هنذفری یه شاخش رو کردم تو گوش خودم یکیشو تو گوش ستیا
بین همه آهنگام این آهنگو خیلی دوس داشتم :
حرفاتو زدی من دیگه میرم زیر خاک اروم ندارم تو اروم بخواب
منو میبینی افتاده قلبم از کار روی تخت و یه بدنی که وصله دستگاه
دیگه ارامشم همینه خاموشش کنن بیایی اینجا و بگی خانومت شدم
ولی نه نفسم یاری نمیکنه دیگه میرم تا نپرسی کجایی دیونه
بعد رفتنت مشت هام توی دیوار توی اتاق پر کرده جاتو پاکت های سیگار
حرومت باشه کبودی زیر چشام بغض توی صدام اشک توی نگام
اواره کردیم اواره بشی الهی جلوی چشمای من دستاشو نگیر خدایی
همه تنم زخمی جفت دستام خونی تار موی سفید درست وسط جوونی
دوباره هوای تار خیره به اسمون جون چشماش ببار
من خوابیدم رو تخت تنها تو اینا رو پای قسمت بذار
نفس های اخر بدون خداحافظی داره نگام میکنه از پشت پنجره
هر کاری که بتونم براش میکنم تا خاطره های خوبمون از یادش نره
منو ببخش اگه نمیاد نفسم که بگم هنوزم عاشق چشاتم
منو ببخش رو سرم ملافه سفید و اون دنیا همیشه چشم به راتم
منو ببخش نمیتونم چشاتو ببینم که خیره شده به تن ولو رو تختم
تو گفتی نمیخوام کنارم با
۲۶.۲k
۲۷ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.