part 21
part 21
عشق تلخ
#دنیا
یه خانمی وارد اتاق شد با نیم نگاهی دیدم کاملا سیاه پوشیده .قیافش یه جوری بود.تار میدیدمش ولی.
خودمو تکون دادم تا یه جورایی درست بشینم اما نتونستم.
قدم قدم به سمتم اومد.
+سلامت کو پ؟؟
_س..س.لام.خانم
+به تته پته ام ک افتادی.تا الان اینجا بهت خوش گذشت؟ با این وضع داغونت چجوری بت نخ داده؟؟راز موفقیت؟؟
باحال داغون و صدای گرفته بهش گفتم
من نه شما رو میشناسم نه میدونم راجع به چی حرف میزنید
+خوب میدونی خوی میدونی که یا جفت پا وارد زندگیم شدی.خوب شد منم تو رو وارد این جهنم کردم که بفهمی با من بحث نکنی
_اوکی.شما مشکلی دارید؟؟
+منظورت
_با آدمای اطرافت منو آوردی این خراب شده.حتی نمیدونم چجوری اومدم اینجا.حتی نمیدونم تو کی.حتی نمیدونم من الان دخترم یا زن؟؟
حتی..
+واسه من ازین لفظا نیایا تو یا یک وجب قدت واسه ما ز..ر زیادی نزن .خاله ریزه من بخوام میتونم جسدتو ببرم جلو روی ننت که داغون تز از این شه.کی حتی ندونه به خاطر سرطانش بمیره یا به خاطر دق مرگ شدنش؟؟
مرده و زنده جد و آبادتو میارم جلو روت حالا ببین
_ببینید خانم اولا قد من ب شما هیج ربطی نداره دوما درسته دور و برت کلی آدمه ولی تا حالا فک کردی آیا این آدما عاشق چشم و ابروتون شدن که واستون جونشون میدن؟؟ شما بدون پول هیچی نیستی
پرید چونمو گرف و با داد بهم گف: تو زیادی داری گ.وه میخوری.میدونی میتونم چه بلایی سره خودت بیارم که انقد عوضی نباشی.اما نه میگم کم کم زجر بکشی
یه مشت محکم زد به شونم و در و محکم بست و رف
بغضم ترکید و شروع کردم بلند بلند گریه کردن.خودمو جمع کردم و اشک ریختم.تا اسم مادرم آورد حالم بدتر شد
حالا فهمیدم که چه بلایی سرم آورده.حتی نمیدونم دخترم یا زن؟؟حتی نمیدونم چه بلایی میخواد سره مامانم بیاره.حتی نمیدونم
ادامه دارد....
عشق تلخ
#دنیا
یه خانمی وارد اتاق شد با نیم نگاهی دیدم کاملا سیاه پوشیده .قیافش یه جوری بود.تار میدیدمش ولی.
خودمو تکون دادم تا یه جورایی درست بشینم اما نتونستم.
قدم قدم به سمتم اومد.
+سلامت کو پ؟؟
_س..س.لام.خانم
+به تته پته ام ک افتادی.تا الان اینجا بهت خوش گذشت؟ با این وضع داغونت چجوری بت نخ داده؟؟راز موفقیت؟؟
باحال داغون و صدای گرفته بهش گفتم
من نه شما رو میشناسم نه میدونم راجع به چی حرف میزنید
+خوب میدونی خوی میدونی که یا جفت پا وارد زندگیم شدی.خوب شد منم تو رو وارد این جهنم کردم که بفهمی با من بحث نکنی
_اوکی.شما مشکلی دارید؟؟
+منظورت
_با آدمای اطرافت منو آوردی این خراب شده.حتی نمیدونم چجوری اومدم اینجا.حتی نمیدونم تو کی.حتی نمیدونم من الان دخترم یا زن؟؟
حتی..
+واسه من ازین لفظا نیایا تو یا یک وجب قدت واسه ما ز..ر زیادی نزن .خاله ریزه من بخوام میتونم جسدتو ببرم جلو روی ننت که داغون تز از این شه.کی حتی ندونه به خاطر سرطانش بمیره یا به خاطر دق مرگ شدنش؟؟
مرده و زنده جد و آبادتو میارم جلو روت حالا ببین
_ببینید خانم اولا قد من ب شما هیج ربطی نداره دوما درسته دور و برت کلی آدمه ولی تا حالا فک کردی آیا این آدما عاشق چشم و ابروتون شدن که واستون جونشون میدن؟؟ شما بدون پول هیچی نیستی
پرید چونمو گرف و با داد بهم گف: تو زیادی داری گ.وه میخوری.میدونی میتونم چه بلایی سره خودت بیارم که انقد عوضی نباشی.اما نه میگم کم کم زجر بکشی
یه مشت محکم زد به شونم و در و محکم بست و رف
بغضم ترکید و شروع کردم بلند بلند گریه کردن.خودمو جمع کردم و اشک ریختم.تا اسم مادرم آورد حالم بدتر شد
حالا فهمیدم که چه بلایی سرم آورده.حتی نمیدونم دخترم یا زن؟؟حتی نمیدونم چه بلایی میخواد سره مامانم بیاره.حتی نمیدونم
ادامه دارد....
۱۵.۰k
۱۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.