جغد کوچولوی من 🦉:
جغد کوچولوی من 🦉:
part: 34
.
دیانا:
پانیذ اینا اومدن..
زنگ زدم رضا
👇🏻شروع مکالمه👇🏻
(رضا+دیانا-)
-الو سلام رضا
+سلام دیانا خانوم خبری از ما نمیگیری
-رضا وقت اینا نیست نگا امروز تولد ارسلانه
میخوام زنگ بزنی با یه صدا ناشناس
از شماره ناشناس
بگی که دیانا رو دزدیدن بیا به این لوکی برات میفرستم
+باشه
-بقیه شو میسپارم به خودت
☝🏻پایان مکالمه☝🏻
ارسلان:
بلند شدم رفتم دست شویی کارای مربوطه رو کردم دیدم بچها نیستن دیدم دیانا پیام داده که خود بچها رفتیم صبحانه بخریم
داشتم پیام دیانا رو میخوندم کع یه شماره ناشناس زنگ زدم
👇🏻شروع مکالمه👇🏻
ناشناس: اگه دیانا رو میخوای به این ادرسی میفرستم بیا
☝🏻پایان مکالمه☝🏻
این کی بود لوک فرستاد لباسمو پوشیدم سوار ماشین شدم
راه افتادم سمت لوک چه باغی بود
رفتم توی خونه
بچها: تولدتــــــ مبارکــ
خشکم زده بود یعنی همش نقشه بود.
دیانا: ارسلان چرا خشکت زدهــ تعجب کردی همش کار منه
-یه سوال کی زنگ زد به من
دیانا: رضا
-ای رضا دهنتو
نویسنده: بی تربیت
دیانا: حیـــا
نیکا: داداشی تولدت مبارکــ
-ممنونــ وای سکتهــ رو زدم
بچها میخواستن کادو رو باز کنن که تصمیم گرفتم احساسمو بگمـــ
-خب قبل از کادو ها میخوام یه چیزی بگم که دیانا خیلی وقته میخواد بدونه
دیانا: اخــ جونـ بلاخرهـ میخواد بگه
-خب نگا کنید من چند وقته حسی به یه نفر دارمـ وای نمیدونم اونمـ منو دوست دارهــــــ یا نهــ
نیکا: اونـ ادمـ خوش شانس کیه دل داداش منو زده
-کسی نیستـــ جز.... دیانا
دیانا:
همه خوشک مون زده بود یعنی ارسلانم به من حسی داشت که من داشتم
ارسلان: دیانا منو به عنوان دوست پسرت قبول میکنی
یا منو دوست داری
-بیشتر از جونمـ منمـ عاشقتمــ
پریدم بغلـ ارسلانـ
نیکا: دوتا کبوتر عاشق به هم رسیدن بزن دست قشنگرو
همه ی بچها دست زدنــ
-خب بریم سراغ کادو ها
اولی کادو ممد بود. ساعت هوشمند
دومی کادو امیربود. دست بند خفاش اورده بود.
سومی کادو پانیذ بود. ایرپاد اورده بود.
چهارمی کادو نیکا بود. عطر ایرمورتال
پنجمی نوبت من بود. باکس مردانه (عکس هست)
part: 34
.
دیانا:
پانیذ اینا اومدن..
زنگ زدم رضا
👇🏻شروع مکالمه👇🏻
(رضا+دیانا-)
-الو سلام رضا
+سلام دیانا خانوم خبری از ما نمیگیری
-رضا وقت اینا نیست نگا امروز تولد ارسلانه
میخوام زنگ بزنی با یه صدا ناشناس
از شماره ناشناس
بگی که دیانا رو دزدیدن بیا به این لوکی برات میفرستم
+باشه
-بقیه شو میسپارم به خودت
☝🏻پایان مکالمه☝🏻
ارسلان:
بلند شدم رفتم دست شویی کارای مربوطه رو کردم دیدم بچها نیستن دیدم دیانا پیام داده که خود بچها رفتیم صبحانه بخریم
داشتم پیام دیانا رو میخوندم کع یه شماره ناشناس زنگ زدم
👇🏻شروع مکالمه👇🏻
ناشناس: اگه دیانا رو میخوای به این ادرسی میفرستم بیا
☝🏻پایان مکالمه☝🏻
این کی بود لوک فرستاد لباسمو پوشیدم سوار ماشین شدم
راه افتادم سمت لوک چه باغی بود
رفتم توی خونه
بچها: تولدتــــــ مبارکــ
خشکم زده بود یعنی همش نقشه بود.
دیانا: ارسلان چرا خشکت زدهــ تعجب کردی همش کار منه
-یه سوال کی زنگ زد به من
دیانا: رضا
-ای رضا دهنتو
نویسنده: بی تربیت
دیانا: حیـــا
نیکا: داداشی تولدت مبارکــ
-ممنونــ وای سکتهــ رو زدم
بچها میخواستن کادو رو باز کنن که تصمیم گرفتم احساسمو بگمـــ
-خب قبل از کادو ها میخوام یه چیزی بگم که دیانا خیلی وقته میخواد بدونه
دیانا: اخــ جونـ بلاخرهـ میخواد بگه
-خب نگا کنید من چند وقته حسی به یه نفر دارمـ وای نمیدونم اونمـ منو دوست دارهــــــ یا نهــ
نیکا: اونـ ادمـ خوش شانس کیه دل داداش منو زده
-کسی نیستـــ جز.... دیانا
دیانا:
همه خوشک مون زده بود یعنی ارسلانم به من حسی داشت که من داشتم
ارسلان: دیانا منو به عنوان دوست پسرت قبول میکنی
یا منو دوست داری
-بیشتر از جونمـ منمـ عاشقتمــ
پریدم بغلـ ارسلانـ
نیکا: دوتا کبوتر عاشق به هم رسیدن بزن دست قشنگرو
همه ی بچها دست زدنــ
-خب بریم سراغ کادو ها
اولی کادو ممد بود. ساعت هوشمند
دومی کادو امیربود. دست بند خفاش اورده بود.
سومی کادو پانیذ بود. ایرپاد اورده بود.
چهارمی کادو نیکا بود. عطر ایرمورتال
پنجمی نوبت من بود. باکس مردانه (عکس هست)
۷.۱k
۰۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.