*شیلان*
*شیلان*
هیرسا:
باز شده بود همون شیلان زبون دراز
- چیه ؟!
شیلان : هروقت تو یاد گرفتی چطوری تو خونه بگردی بعد به من گیر بده
- من مَردم فرق داره
شیلان : یعنی میگی حجاب فقط برای زن هاست .
- اره
شیلان : کدوم جهنمی درس خوندی بی فرهنگ
باز داشت دنبال چیزی می گشت منو بزنه گیتارمو برداشت
- اگه خط بیفته روش خودت می دونی شیلان
شیلان : غلط می کنی
گیتار برد بالا
- شیلان
با فریادم برگشت گیتار رو ازش
گرفتم
- چه مرگته تو دلمو خون کردی این چند روز تو دیگه کی هستی ؟
شیلان : تو چرا هر چی دلت می خواد میگی
- بی خیال شیلا تو رو خدا من حوصله سرو صدا ندارم اونم با تو که که دل آدم رو خون می کنی
عاجز نگاش کردم رفت پنجره ها رو بست از سرما می لرزید بخاری رو زیاد کردوهمونجا رو زمین نشست
رفتم اتاق لباس پوشیدم ویه دونه سیگار برداشتم وموبایلمو رفتم کنار پنجره وشماره بابا رو گرفتم بعد چند بوق برداشت .
بابا : الو پسرم
- بابا
بابا : چی هیرسا
- بابا این دختر دیونه ام کرده این چند روز هر چی به رو خودم نمیارم فایده نداره یه کاری کنید نمی تونم تحملش کنم
بابا : چیکار می کنه
- صلاح یه زن چیه اذیت میشم
بابا سکوت کرد بعد آروم گفت : شیلان دختر بدی نیست می دونی که منظورم چیه
- می دونم پس چرا اینجوری شده
بابا : شاید بخاطر اون چند سالی باشه که خونه پدر بزرگش بوده
- من چیکار کنم می دونید که بیشتر کارم تو خونه است با وجود اون ...
بابا : وقتی محرم شدین زیاد سخت نگیر بابا سعی کن بی تفاوت باشی ...راستی اخر ماه جشن هانی میاین که
- سعی می کنم کارامو انجام بدم فعلا کارم خونه است بعد میرم استدیوم
بابا : شیلان کجاست؟!
- منداتاقمم
بابا : سعی کن آروم باشی پسرم
- سعی می کنم
با صدای در سیگارمو تودجا سیگاری کنار پنجره خاموش کردم
شیلان اومد داخل وگفت : بیا شام
بابا : گوشی رو بده شیلان
- از طرف من خدافظ
بابا: بسلامت پسرم
گوشی رو برداشتم ورفتم بیرون شیلان تو آشپزخونه بود
- بابا کارت داره
گوشی رو گرفت وگفت : سلام عمو جان ...جونم ...
اخم کرد وبرگشت نگام کرد با مشت زد به شکمم
- اخخخخ شیلان
شیلان : حقشه عمو ....نمی فهمه
- چی رو نمی فهمم
شیلان : چشم عمو ...چشم
گوشی رو گذاشت رو کانتر وگفت : رفتی چی گفتی به عمو
اومد طرفم رفتم عقب
شیلان : به خودت مطمئن نیستی
- شیلان...
شیلان : شوخی می کنم بیا شام بخوریم
رفت پشت میز دستامو تو سینک شستم وپشت میز نشستم
- چقدر حوس کشک بادمجون کردم
شیلان : برای تو نیست برات مرغ گذاشتم
- شیلان بدجنس نشو می دونی عاشق کشک بادمجونم
شیلان : خوب نیست برات
- یه لقمه
شیلان : نمیشه ببین این لیست غذاهای که نباید بخوری
- می خورم
کاسه رو برداشتم وچند لقمه خوردم
- چه خوشمزه است تو چطور آشپزی بلدی
شیلان : مامان هنگامه یادم داده
هیرسا:
باز شده بود همون شیلان زبون دراز
- چیه ؟!
شیلان : هروقت تو یاد گرفتی چطوری تو خونه بگردی بعد به من گیر بده
- من مَردم فرق داره
شیلان : یعنی میگی حجاب فقط برای زن هاست .
- اره
شیلان : کدوم جهنمی درس خوندی بی فرهنگ
باز داشت دنبال چیزی می گشت منو بزنه گیتارمو برداشت
- اگه خط بیفته روش خودت می دونی شیلان
شیلان : غلط می کنی
گیتار برد بالا
- شیلان
با فریادم برگشت گیتار رو ازش
گرفتم
- چه مرگته تو دلمو خون کردی این چند روز تو دیگه کی هستی ؟
شیلان : تو چرا هر چی دلت می خواد میگی
- بی خیال شیلا تو رو خدا من حوصله سرو صدا ندارم اونم با تو که که دل آدم رو خون می کنی
عاجز نگاش کردم رفت پنجره ها رو بست از سرما می لرزید بخاری رو زیاد کردوهمونجا رو زمین نشست
رفتم اتاق لباس پوشیدم ویه دونه سیگار برداشتم وموبایلمو رفتم کنار پنجره وشماره بابا رو گرفتم بعد چند بوق برداشت .
بابا : الو پسرم
- بابا
بابا : چی هیرسا
- بابا این دختر دیونه ام کرده این چند روز هر چی به رو خودم نمیارم فایده نداره یه کاری کنید نمی تونم تحملش کنم
بابا : چیکار می کنه
- صلاح یه زن چیه اذیت میشم
بابا سکوت کرد بعد آروم گفت : شیلان دختر بدی نیست می دونی که منظورم چیه
- می دونم پس چرا اینجوری شده
بابا : شاید بخاطر اون چند سالی باشه که خونه پدر بزرگش بوده
- من چیکار کنم می دونید که بیشتر کارم تو خونه است با وجود اون ...
بابا : وقتی محرم شدین زیاد سخت نگیر بابا سعی کن بی تفاوت باشی ...راستی اخر ماه جشن هانی میاین که
- سعی می کنم کارامو انجام بدم فعلا کارم خونه است بعد میرم استدیوم
بابا : شیلان کجاست؟!
- منداتاقمم
بابا : سعی کن آروم باشی پسرم
- سعی می کنم
با صدای در سیگارمو تودجا سیگاری کنار پنجره خاموش کردم
شیلان اومد داخل وگفت : بیا شام
بابا : گوشی رو بده شیلان
- از طرف من خدافظ
بابا: بسلامت پسرم
گوشی رو برداشتم ورفتم بیرون شیلان تو آشپزخونه بود
- بابا کارت داره
گوشی رو گرفت وگفت : سلام عمو جان ...جونم ...
اخم کرد وبرگشت نگام کرد با مشت زد به شکمم
- اخخخخ شیلان
شیلان : حقشه عمو ....نمی فهمه
- چی رو نمی فهمم
شیلان : چشم عمو ...چشم
گوشی رو گذاشت رو کانتر وگفت : رفتی چی گفتی به عمو
اومد طرفم رفتم عقب
شیلان : به خودت مطمئن نیستی
- شیلان...
شیلان : شوخی می کنم بیا شام بخوریم
رفت پشت میز دستامو تو سینک شستم وپشت میز نشستم
- چقدر حوس کشک بادمجون کردم
شیلان : برای تو نیست برات مرغ گذاشتم
- شیلان بدجنس نشو می دونی عاشق کشک بادمجونم
شیلان : خوب نیست برات
- یه لقمه
شیلان : نمیشه ببین این لیست غذاهای که نباید بخوری
- می خورم
کاسه رو برداشتم وچند لقمه خوردم
- چه خوشمزه است تو چطور آشپزی بلدی
شیلان : مامان هنگامه یادم داده
۱۶.۷k
۱۴ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.