مافیا قدرتمند من پارت

مافیا قدرتمند من پارت «12»



ویو داخل ماشین
هان. میگم لیسان این دختره عجب چیزیا ها میتونی بفروشیش مطمنم پول خوبی بابتش بهت میدن
لیسان. یه نگاهی به هان میکنهدو میگه برام مهم نیس میخای چیکار کنی اگه دوس داری بفروشش پولشم برا خودت
هان. ممنون لیدی من
لیسان. مزه نریز هان
( رسیدن به عمارت هان و ا.ت به انبار بردن و به یه صندلی بستنش و یه چراغ روی سرش روشن کردن)
ویو ا.ت وقتی بیدار شدم یهو یه نوری شدیدی چشممو زد که مجبور شدم چند بار پلک بزنم که چشمام عادت کنه من توی اتاق خودم نبودم و مطمنم داخل خونه هم نیستم یکم کردم و کم کم فهمیدم که لیسان که عوضی تو غذای من دارو ریخته اما چرا میا ون غذا رو داد به من نه نه امکان نداره کار ون باشه تو همین فکرا بودم که یهو یه سوسک از وسط پاهام رد شد که یه جیغ بلند زدم وداد زدم کمک لطفا کمکم کنید (داد و فریاد و ترس
ویو لیسان صدای ا.ت رو شنیدم بلخره بیدار شد به هان گفتم که نقابشو بزنه و بریم انبار و خودمم یه ماسک زدمو رفتیم به انبار درو باز کردم)
ا.ت تو کی هستی چی از جون من میخای ولم کن بزار برم ( داد و گریه
لیسان خفه بابا
ا.ت ( چقدر صداش برام اشنا بود یهو با چشمای بزرگ شده از تعجب به ون زنی که ماسک زده بود خیره شدم که گفت)
لیسان هااا چته ادم ندیدی عین وزغ به من زل زدی
ا.ت وزغ خودتیو هفت جد و ابادت(داد
لیسان رفتمو به سیلی بهش زدمو گفتم دفع اخرت باشه با من اینجوری. حرف میزنی دختره هرزه ( با داد
ا. ت دیگه مطمن شدم که ون لیسانه و گفتم چرا منو اوردی اینجا فکر کردی با ون ماسک مسخرت نمیتونم از روی صدای نحست تشخیصت بدم(داد
لیسان. چند تا سیلی بهش زدمو صدای تو بیار پایین ببینم ( داد
ا.ت صبر کن بابام برگرده این دفعه هر غلطی هم بکنی میگم چه غلطایی میکنی میگم با ون مرتیکه هان رابطه داری
لیسان اخییی اگه بابا جونت از سفر برگشت حتما بهش بگو
ا.ت تو توی عوضی با بابام چیکار کردی ( داد و گریه
لیسان هیچی فقط یه کاری کردم دیگه نتونه پاشو تو این کشور بزاره دقیقا میخام همین کارم با تو بکنم میفرستم یه جایی که هرشب زیر. خوابه. یکی بشی (پوزخند
ا.ت خیلی بیشوری عوضی کثافت ( گریه و داد
( لیسان یه اشاره به هان کرد و هان هم یه دستمال جلوی دهن ا.ت گرفت و ا.ت بیهوش شد




خوب امید وارم تا اینجا خوشتون ومده باشه شرایط پارت بعد 12لایک.6 کامنت
❤️❤️❤️