گل پژمرده
گل پژمرده
پارت:بیست و دوم
سلین:عررر ماریا ماریا:کیوتمممم (همو بغل کردن) جیمین:در گوش کوک ) هی ببینم از این دختره خوشت میاد نه؟ کوک:چی؟ یعنی نه جیمین:آره جون خودت کوک:هیونگ اذیت نکن شاید یکم. جیمین:اووو عروسیت من .. سلین:چرا نمیشینین پس؟کوک:خب چه خبرا میخواستین ما رو ببینید؟ جیمین:آره منو سلین خیلی همو دوست داریم و گفتیم شاید به زودی با هم ازدواج کنیم.ماریا:عاا چی ؟ دختر خیلی خوشحالم برات
[فلش بک به فردا. ]
ا/ت:داشتیم آماده میشدیم بریم مهد می سان تهیونگ:خب آماده اید کیوتای من؟ ا/ت و می سان:بلههه. سوار ماشین شدن و به سمت مهد می سان حرکت کردن و موضوع رو برای معلم می سان توضیح دادن.معلم:پس اینطور دختر گلم باید بهم زود تر میگفتی. من حتما به خانواده ی اون بچه اطلاع میدم که بیان و پیگیری میکنم نگران نباشید. ا/ت:می سان رو گذاشتم مهد و باید یه جوری تهیونگرو میپیچوندم چون باید میرفتم جواب آزمایشم رو بگیرم.ا/ت: تهیونگا تو برو خونه من میخوام برم جایی تهیونگ:عام باشه ولی کجا؟ ا/ت: ببخشید ولی گفتم که کار دارم تهیونگ:باشه بیب برو ولی مواظب خودت باش (پیشونیش رو بوسید). ا/ت: سوار ماشینم شدم و به سمت بیمارستان حرکت کردم. امم ببخشید جواب ازماشیم رو میخوام پرستار:اسمتون؟ ا/ت پرستار:یه لحظه صبر کنید. ا/ت:برگه رو با استرس از پرستار گرفتم.ممنون. تصمیم گرفتم برگه رو باز نکنم تا وقتی برسم خونه.[ فلش بک به خونه]
ا/ت:سلام من اومدم.تهیونگ:عا خوش اومدی بیب. می سان:سلام مامانی.(پرید بغلش)
ا/ت:من برم لباسامو عوض کنم. تهیونگ: باشه برو منم میز غذا رو آماده میکنم ا/ت:باشه ممنون. رفتم طبقه بالا نشستم رو تختم و برگه رو آروم از کیفم در آوردم. خدایا خواهش میکنم چیزی نباشه. برگه رو باز کردم.جواب آزمایش نشون دهنده ی......
پارت:بیست و دوم
سلین:عررر ماریا ماریا:کیوتمممم (همو بغل کردن) جیمین:در گوش کوک ) هی ببینم از این دختره خوشت میاد نه؟ کوک:چی؟ یعنی نه جیمین:آره جون خودت کوک:هیونگ اذیت نکن شاید یکم. جیمین:اووو عروسیت من .. سلین:چرا نمیشینین پس؟کوک:خب چه خبرا میخواستین ما رو ببینید؟ جیمین:آره منو سلین خیلی همو دوست داریم و گفتیم شاید به زودی با هم ازدواج کنیم.ماریا:عاا چی ؟ دختر خیلی خوشحالم برات
[فلش بک به فردا. ]
ا/ت:داشتیم آماده میشدیم بریم مهد می سان تهیونگ:خب آماده اید کیوتای من؟ ا/ت و می سان:بلههه. سوار ماشین شدن و به سمت مهد می سان حرکت کردن و موضوع رو برای معلم می سان توضیح دادن.معلم:پس اینطور دختر گلم باید بهم زود تر میگفتی. من حتما به خانواده ی اون بچه اطلاع میدم که بیان و پیگیری میکنم نگران نباشید. ا/ت:می سان رو گذاشتم مهد و باید یه جوری تهیونگرو میپیچوندم چون باید میرفتم جواب آزمایشم رو بگیرم.ا/ت: تهیونگا تو برو خونه من میخوام برم جایی تهیونگ:عام باشه ولی کجا؟ ا/ت: ببخشید ولی گفتم که کار دارم تهیونگ:باشه بیب برو ولی مواظب خودت باش (پیشونیش رو بوسید). ا/ت: سوار ماشینم شدم و به سمت بیمارستان حرکت کردم. امم ببخشید جواب ازماشیم رو میخوام پرستار:اسمتون؟ ا/ت پرستار:یه لحظه صبر کنید. ا/ت:برگه رو با استرس از پرستار گرفتم.ممنون. تصمیم گرفتم برگه رو باز نکنم تا وقتی برسم خونه.[ فلش بک به خونه]
ا/ت:سلام من اومدم.تهیونگ:عا خوش اومدی بیب. می سان:سلام مامانی.(پرید بغلش)
ا/ت:من برم لباسامو عوض کنم. تهیونگ: باشه برو منم میز غذا رو آماده میکنم ا/ت:باشه ممنون. رفتم طبقه بالا نشستم رو تختم و برگه رو آروم از کیفم در آوردم. خدایا خواهش میکنم چیزی نباشه. برگه رو باز کردم.جواب آزمایش نشون دهنده ی......
- ۸.۹k
- ۰۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط