پارت پنجم دلبر نازم
پارت پنجم دلبر نازم
یهو یه پسره اومد جلوم ..
پسره: جوووونننن تنهایی؟ درخدمتت باشیم.
د: گمشو اشغال..
پسره: حرف زدنتم قشنگه .
یهو ارسلان اومد پیشم ..یه مشت کوبوند تو صورتش .
پسره: جنابعالی کی باشن.؟
د:دوست پسرمه گمشو برو😡
ا: بی ناموس گمشوووووو🤬
پسره: چشممممم😉
پسره رفت ..
وای خدا من چه غلطی کردممممم😩 به پسره گفتم ارسلان دوست پسرمه😣اوف الان ممکنه ارسلان از من بدش بیاد که ارسلان گفت.
ا: خوب شد گفتی من رلتم .. وگرنه کارشو میکرد..
د: خواهش.
اوف خیالم راحت شد🙄
ا: از این به بعد جایی خواستی بری به من بگو من باهات بیام بدون من نرو جایی باشه؟
د: پیشت میمونم باشه😌
ا: بیا اینم ایسپکت بخور نوش جونت..
د: دستت دردنکنه ارسلان😋
ا: خواهش .. بریم خونه ؟
د: بریم.
قدم زنان رفتیم خونه ..
د: خب دیگ شبت بخیر فردا میبینمت..
ا: منم همینطور ، فردا میایم باهم دیگ ۴ نفری بریم دانشگاه..
د: باش . راستی من فردا باید برم کتاب خونه هفته ی پیش یه کتاب قرص گرفته بودم ..
ا: باش من باهات میام ..
د: اوکی.
ا:بای
د:بای.
ادامه دارد....
نویسنده: دیانا
یهو یه پسره اومد جلوم ..
پسره: جوووونننن تنهایی؟ درخدمتت باشیم.
د: گمشو اشغال..
پسره: حرف زدنتم قشنگه .
یهو ارسلان اومد پیشم ..یه مشت کوبوند تو صورتش .
پسره: جنابعالی کی باشن.؟
د:دوست پسرمه گمشو برو😡
ا: بی ناموس گمشوووووو🤬
پسره: چشممممم😉
پسره رفت ..
وای خدا من چه غلطی کردممممم😩 به پسره گفتم ارسلان دوست پسرمه😣اوف الان ممکنه ارسلان از من بدش بیاد که ارسلان گفت.
ا: خوب شد گفتی من رلتم .. وگرنه کارشو میکرد..
د: خواهش.
اوف خیالم راحت شد🙄
ا: از این به بعد جایی خواستی بری به من بگو من باهات بیام بدون من نرو جایی باشه؟
د: پیشت میمونم باشه😌
ا: بیا اینم ایسپکت بخور نوش جونت..
د: دستت دردنکنه ارسلان😋
ا: خواهش .. بریم خونه ؟
د: بریم.
قدم زنان رفتیم خونه ..
د: خب دیگ شبت بخیر فردا میبینمت..
ا: منم همینطور ، فردا میایم باهم دیگ ۴ نفری بریم دانشگاه..
د: باش . راستی من فردا باید برم کتاب خونه هفته ی پیش یه کتاب قرص گرفته بودم ..
ا: باش من باهات میام ..
د: اوکی.
ا:بای
د:بای.
ادامه دارد....
نویسنده: دیانا
۱۸.۵k
۱۰ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.