خاطرات پر از فراز و نشیب

خاطرات پر از فراز و نشیب
فصل اول
پارت ششم
بعد از کلی حرف زدن با ولیعهد چشمم به فردی آشنا خورد.. بعد سعی کردم بفهمم کیه که، هیونجین رو دیدم با خوشحالی رو به ولیعهد کردم و گفتم: اعلیحضرت اگر اجازه بدید من برم
ولیعهد با صورت متعجب گفت:البته بفرمایین
تا اینو گفت سریع بلند شدم و پریدم بغل هیونجین ، ۶ سال بود که خیلی دوستای خوبی بودیم.....
هیونجین: فندق فک کنم خیلی اینجا بهت بد گذشته که با دیدن من برای اولین بار بغلم کردی`خنده`
از بغلش اومدم بیرون و گفتم: آره واقعا افتضاح بود ولی تنها کسی حه باعث شد حداقل بتونم این شرایط رو تحمل کنم....
ادامه حرفم رو ندادم و دستش رو کشیدم و بردمش پیش میزی که با ولیعهد نشسته بودیم ، اما ولیعهد اونجا نبود ،متعجب اطراف رو گشتم ولی بازم نبود.
روبه هیونجین کردم و گفتم: از اینجا تکون نخور تا من برم اون شخصی که میگم رو بیارم
هیونجین هم با شک بهم نگاه کرد و نشست
رفتم کل قصر رو گشتم تا اینکه بلاخره چشمم بهش خورد اما اون متوجه من نشد..
رفتم از پشت دستش رو گرفتم تا اینکه برگشت و گفت: ببخشید رفتم، کار واجبی داشتم. چیزی شده؟
خواستم بهش هیونجین رو نشون بدم اما یه لحظه به خودم اومدم و گفتم چرا باید بهش نشون بدم؟ چرا انقدر زود باهاش صمیمی شدم؟
نگاهم به افتاد به دستم که دستشو گرفته بودم و آروم ولش کردم و تعظیمی کردم و سرمو انداختم پایین و گفتم: خیلی معذرت میخوام، ببخشید اذیتتون کردم با شخصی که دیدم هیجان زده شده بودم . بدون منتظر موندن جوابی، بعد از گفتن این حرف اونجا رو ترک کردم.
برگشتم پیش هیونجین که گفت: کجا بودی نیم ساعته منتظرم. اون شخصی که میگفتی کوش؟
+ نمیدونم، بیخیال
۱ ساعت بعد
گرم حرف زدن با هیونجین بودم تا اینکه پدرم صدام زد
شرلوک:دخترم؟ بدو بریم از هیونجین خداحافظی کن
+ بله چشم
بعد از گفتن این حرف هیونجین رو بغل کردم و خداحافظی کردیم اما من دلم میخواست از ولیعهد هم خداحافظی کنم
دیدگاه ها (۰)

خاطراتی پر از فراز و نشیبفصل اولپارت هفتماز پدرم اجازه ای گر...

فصل اولپارت هشتمدوباره از همون روزا بود ..همیشه آخر خیابون ه...

خاطرات پر از فراز و نشیبپارت پنجفصل اولمشغول خوردن بستنی مور...

خاطرات پر از فراز و نشیبپارت ۴ فصل اولاریانا که از صبح همش م...

و....ویو جونگکوک رسیدیم عمارت بدون اینکه توجه بهش کنم رفتم ب...

عشق چیز خوبیه پارت ۲ رفتم دم در لینو اومد لایا هم همراهش بود...

فرار من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط