ویو تهیونگ

ویو تهیونگ
=ببخشید حواسم نبود
+ باشه...دیگه تکرار نشه بیا پایین
=میشه امروز بریم پارک
+ مگه نگفتم زیاد حرف نزن و سوال نپرس
سرشو تکون داد و رفت دست و صورتش و شست و اومد بیرون
=میشه یه سوال بپرسم؟
+ مسخره باشه واقعا تنبیه میشی
=از نظر من مهمه...اسم شما چیه و چرا منو دزدیدین من نمیتونم برا همیشه زندانی باشم
+ نترس عادت میکنی مثل مامانت...خب اسمم تهیونگه و تورو دزدیدم تا بزرگت کنم دیگه حق نداری سوال بپرسی
=باشه...
تولد کلارا ۱۵ شهریوره و بزودی تولدش میشه یعنی تقریبا دو روز بعد
ویو آت
دو روز دیگه تولد کلاراست... اگه پیداش نکنم از ناراحتی میمیرم داشتم گریه میکردم که کوک اومد تو اتاقم
*دوباره گریه کردی
-من تهیونگ و میشناسم به یه نوزاد هم رحم نمیکنه اون نمیدونه کلارا بیماری قلبی داره چون زود بدنیا اومد قلبش کامل نشده بود
*عزیزم کلارا قوی عین خودت
-امیدوارم تا تولدش پیداش کنیم
*پلیسا دارن میگردن دنبالش
-باشه
دو روز بعد
ویو تهیونگ
تولد کلارا بود رفتم اتاقش و دیدم خوابه ولی نفساش منظم نبود و فهمیدم داره میپیچونه
+ اگه خوابی دستتو بیار بالا

دستشو برد بالا

+ بیدار شو

با اخم پاشد
+ سلام کوچولو
=سلام
انگار رنگش پریده بود و خیلی ناراحت بود
چیزی شده؟
=ن..نه
دیدگاه ها (۲۱)

+دروغ گفتن ممنوعه=دروغ نمی‌گم+باشه..تولدتهآروم و ناراحت سرشو...

شب ویو کلارااز خواب بیدار شدم و رفتم حموم مامانی بهم یاد داد...

+ اتاقته=من رفتم...+برو منم الان میام=واسه چی ؟+قانون یک و ی...

ویو آتکلارا رفت بیرون و منم حساب کردم و رفتم بیرون صدای جیغ...

پارت ۱۹ فیک دور اما آشنا

فرار من

پارت ۱۵ فیک دور اما آشنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط