P.20
P.20
「مافیای سرد」
Hary And Jong Kook
♤Faik ♧
🂡🂢 the gambler🂣🂤
(هاری، کوک. آجوما.. جوهی،، الکس،. خدمتکارا & )
کوک ویو
در اتاق رو باز کردم دیدم هاری نیستش ی لحظه فکر کردم که فرار کرده سریع رفتم سمت پنجره ها تا چکشون کنم که صدای دویدن اومد رفتم بیرون از اتاق که دیدم در اتاقم بسته شد فهمیدم هاریه ی نفس راحت کشیدم رفتم دم در اتاقم چند ثانیه وایستادم و رفتم داخل اتاق چون اتاقم بزرگ بود نمیدونستم کجای اتاقه پس تصمیم گرفتم که در مورد ی دختر صحبت کنم و همین کار رو هم کردم
. حالا که هاری نیست میتونم به..... چریونگ زنگ بزنم بیاد اینجا یکم حال کنم هاری که نمی زاره
. *گوشیش رو برداشت و به دوست مشترک خودش و هاری زنگ زد و ازش درخواست کرد که بیاد خونشون*
تا کوک خواست زنگ بزنه گوشیش زنگ خورد و الکس بود
مکالمه شون:
. بله الکس
،. کوک باند دشمن
. باند دشمن چی
،. به پایگاه حمله کردن
. تمامی نیرو هارو بفرست منم الان میام اونجا
. هاری عشقم واقعا معذرت می خوام من با چریونگ هیچ رابطه خاصی ندارم اونطوری گفتم تا بیای بیرون عشقم من باید برم باند دشمن به پایگاه حمله کرده
، مواظب خودت باش
. چشم
「مافیای سرد」
Hary And Jong Kook
♤Faik ♧
🂡🂢 the gambler🂣🂤
(هاری، کوک. آجوما.. جوهی،، الکس،. خدمتکارا & )
کوک ویو
در اتاق رو باز کردم دیدم هاری نیستش ی لحظه فکر کردم که فرار کرده سریع رفتم سمت پنجره ها تا چکشون کنم که صدای دویدن اومد رفتم بیرون از اتاق که دیدم در اتاقم بسته شد فهمیدم هاریه ی نفس راحت کشیدم رفتم دم در اتاقم چند ثانیه وایستادم و رفتم داخل اتاق چون اتاقم بزرگ بود نمیدونستم کجای اتاقه پس تصمیم گرفتم که در مورد ی دختر صحبت کنم و همین کار رو هم کردم
. حالا که هاری نیست میتونم به..... چریونگ زنگ بزنم بیاد اینجا یکم حال کنم هاری که نمی زاره
. *گوشیش رو برداشت و به دوست مشترک خودش و هاری زنگ زد و ازش درخواست کرد که بیاد خونشون*
تا کوک خواست زنگ بزنه گوشیش زنگ خورد و الکس بود
مکالمه شون:
. بله الکس
،. کوک باند دشمن
. باند دشمن چی
،. به پایگاه حمله کردن
. تمامی نیرو هارو بفرست منم الان میام اونجا
. هاری عشقم واقعا معذرت می خوام من با چریونگ هیچ رابطه خاصی ندارم اونطوری گفتم تا بیای بیرون عشقم من باید برم باند دشمن به پایگاه حمله کرده
، مواظب خودت باش
. چشم
۲.۸k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.