مرحله ی پنجم اعزاداری پارت 8
مرحله ی پنجم اعزاداری پارت 8
ویو ات
یونجون گوشیش خاموش شده مث اینکه
دخترا رفتن خونه فقط سوجین بینشون بود
ـ هیچوقتم گوشیت شارژ نداره
سوجین ـ خب بیا من میرسونمت
ـ نه بابا، مزاحم تو نمیشم یه تاکسی میگیرم میرم دیگه
سوجین ـ میگما خونه منو تو که راهی نیس بیا دیگه
ـ باشه
سوجین منو رسوند خونه لباسامو عوض کردم ارایشمو پاک کردم رفتم تو سالن فقط نور مخفیا روشن بود یه لیوان برداشتم و شراب ریختم داخلش و جا سیگاری برداشتم رفتم پیش نشستم رو مبلی که میشد کل حیاط رو نگا کنی شراب میخوردم و سیگار میکشیدم و به روزهای بچگیم با جونگ کوک فک میکردم خاطراطمون جلوی چشمام انگار مثل یه فیلم رد میشد
وقتی که دستم نمی رسید به کتابی که از قفسه برشدارم و اون از بالای سرم کتابو برداشت، روزی که پرتم کرد تو استخر، نقاشی کردن، مافیا بازی، گول زدن پرستار، پیانو زدن، پی اس فور بازی، نگاه کردن تام و جری، و...
نگاهمو انداختم به پیانویی که بغل دستم بود رفتم رو صندلیش نشستم
ویو جونگ کوک
رفتم خونه تا وارد شدم یه نگاهی به میانو انداختم رفتم نشستم روش (دوتاشون همزمان میشینن رو صندلیه پیانو)
ویو ات
شروع کردم به زدن اهنگی که همیشه با جونگ کوک میخوندم
اهنگ "Can you hear my heart" (تصور کنین دوتاشون همینو میخونن)
ویو نویسنده
کوک و ات ـ داری میشنوی؟(متن اهنگ)
کوک و ات ـ صدای من که بهت اعتراف میکنم؟
کوک و ات ـ الان داری میشنوی؟
کوک و ات ـ صدای تپش قلبمو؟
کوک و ات ـ مثل قطرات بارون که به پنجره میخوره
کوک و ات ـ قلبم از حضور تو خیس میشه
کوک و ات ـ I need you, I need you, I miss you
ویو ات
اشکام سرازیر شدن
ـ اگر راستشو میگفتی الان مجبور نبودم گریه کنم
ویو جونگ کوک
ـ راستشو گفتم به همه اما باورم نکردن
ویو ات
ـ دروغگو
از سرجام پاشدم رفتم تو اتاقم افتادم رو تخت
سیاهی مطلق
ویو یونجون
در یه داروخونه وایسادم یونجو رفت از داروخونه یه مشت پانداژ و اینا گرفت اومد پیش یه پارک وایسادم هیچکس نبود رفتیم نشستیم رو نیمکت
یونجو ـ بیا اینجا
ـ کجا؟
یونجو ـ دارم میگم که صورتت رو بیار جلو میخوام پماد بزنم
صورت رو بردم نزدیک تر شروع کرد پماد زدن زیر چشمم بد میسوخت اما به روی خودم نمیاوردم
یونجو ـ میدونم، میسوزه
ـ نه نمیسوزه
یونجو ـ الکی نگو، کیسه ی یخم نداریم بزارم رو صورتت خداقل مفش بخوابه
ـ مشکلی نیس *خنده*
یونجو ـ داگچوو
ویو ات
یونجون گوشیش خاموش شده مث اینکه
دخترا رفتن خونه فقط سوجین بینشون بود
ـ هیچوقتم گوشیت شارژ نداره
سوجین ـ خب بیا من میرسونمت
ـ نه بابا، مزاحم تو نمیشم یه تاکسی میگیرم میرم دیگه
سوجین ـ میگما خونه منو تو که راهی نیس بیا دیگه
ـ باشه
سوجین منو رسوند خونه لباسامو عوض کردم ارایشمو پاک کردم رفتم تو سالن فقط نور مخفیا روشن بود یه لیوان برداشتم و شراب ریختم داخلش و جا سیگاری برداشتم رفتم پیش نشستم رو مبلی که میشد کل حیاط رو نگا کنی شراب میخوردم و سیگار میکشیدم و به روزهای بچگیم با جونگ کوک فک میکردم خاطراطمون جلوی چشمام انگار مثل یه فیلم رد میشد
وقتی که دستم نمی رسید به کتابی که از قفسه برشدارم و اون از بالای سرم کتابو برداشت، روزی که پرتم کرد تو استخر، نقاشی کردن، مافیا بازی، گول زدن پرستار، پیانو زدن، پی اس فور بازی، نگاه کردن تام و جری، و...
نگاهمو انداختم به پیانویی که بغل دستم بود رفتم رو صندلیش نشستم
ویو جونگ کوک
رفتم خونه تا وارد شدم یه نگاهی به میانو انداختم رفتم نشستم روش (دوتاشون همزمان میشینن رو صندلیه پیانو)
ویو ات
شروع کردم به زدن اهنگی که همیشه با جونگ کوک میخوندم
اهنگ "Can you hear my heart" (تصور کنین دوتاشون همینو میخونن)
ویو نویسنده
کوک و ات ـ داری میشنوی؟(متن اهنگ)
کوک و ات ـ صدای من که بهت اعتراف میکنم؟
کوک و ات ـ الان داری میشنوی؟
کوک و ات ـ صدای تپش قلبمو؟
کوک و ات ـ مثل قطرات بارون که به پنجره میخوره
کوک و ات ـ قلبم از حضور تو خیس میشه
کوک و ات ـ I need you, I need you, I miss you
ویو ات
اشکام سرازیر شدن
ـ اگر راستشو میگفتی الان مجبور نبودم گریه کنم
ویو جونگ کوک
ـ راستشو گفتم به همه اما باورم نکردن
ویو ات
ـ دروغگو
از سرجام پاشدم رفتم تو اتاقم افتادم رو تخت
سیاهی مطلق
ویو یونجون
در یه داروخونه وایسادم یونجو رفت از داروخونه یه مشت پانداژ و اینا گرفت اومد پیش یه پارک وایسادم هیچکس نبود رفتیم نشستیم رو نیمکت
یونجو ـ بیا اینجا
ـ کجا؟
یونجو ـ دارم میگم که صورتت رو بیار جلو میخوام پماد بزنم
صورت رو بردم نزدیک تر شروع کرد پماد زدن زیر چشمم بد میسوخت اما به روی خودم نمیاوردم
یونجو ـ میدونم، میسوزه
ـ نه نمیسوزه
یونجو ـ الکی نگو، کیسه ی یخم نداریم بزارم رو صورتت خداقل مفش بخوابه
ـ مشکلی نیس *خنده*
یونجو ـ داگچوو
۵.۵k
۲۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.