35
35
ا/ت: راستی تهیونگ
تهیونگ: جانم
ا/ت: دفترچرو خوندم
تهیونگ: خوندی؟
ا/ت: اره
تهیونگ: خوب کردی
ا/ت: همین خوب کردم
تهیونگ: اره دیگه چی میخوای برات دست بزنم
ا/ت: تهیونگا یعنی چی؟ مگه من مسخره توام میگی بهم لونا دوست دارم بعد میگی برو دفتر چتو بخون حالا من یادم میاد لونا منم بعد تو میگی فقط دست بزن
تهیونگ: خب خوبه بلند شم برقصم
ا/ت:تهیونگا خب نمیخوای باهام قرار بزاری؟
تهیونگ: قرار؟ اونم با تو؟
ا/ت: اصلا ولش کن پاشو برو میخوام نگاه فیلم کنم
تهیونگ: میخوای بیرونم کنی؟
ا/ت: اره
تهیونگ: ما همین الانشم سرقراریم
ا/ت: کی گفته؟
تهیونگ: من میگم اگه نیستیم پس همین الان میگم میای باهم قرار بزاریم؟
ا/ت: نه
تهیونگ: چرا؟
ا/ت: باید فک کنم
تهیونگ: لوس، یادت رفته منو بوسیدی؟
ا/ت: من بوسیدم تو بوسیدی؟
تهیونگ: پس یادت نرفته
ا/ت: خیلی بیشعوری
تهیونگ: ا/ت خب من میرم وقتی فکر کردی به نتیجه ای رسیدی خبرم کن
ا/ت: نه نرو
تهیونگ: چرا؟
ا/ت: فک کردم باشه بیا دوست پسرم شو یعنی قرار بزاریم چی دارم میگم یعنی اره دیگه
تهیونگ: دیوونه
ا/ت: دیوونه خودتی
تهیونگ: ا/ت
ا/ت: ا/ت
تهیونگ: ادای منو در نیار
ا/ت: ادای منو در نیار
تهیونگ: من تهیونگ رو دوست دارم
ا/ت: من تهیونگ دوست دارم
تهیونگ: من خرم
ا/ت: من... چی؟
تهیونگ: دیدی هم گفتی عاشقمی هم گفتی خری
ا/ت: من نگفتم خرم و اینکه نگفتم عاقشتم گفتم دوست دارم
تهیونگ: منم دوست دارم
ا/ت: اِاااااا اینارو از کجا یاد گرفتی حتما دختر دیگه ای بوده که اینارو بهش میگفتی
تهیونگ: اره بوده
ا/ت: کی بود؟
تهیونگ: خودت هم اکسمی هم باهامی
من اینارو اون شب یاد گرفتم ولی تو گفتی بیا باهام کات کنیم
ا/ت: چطور یادت مونده؟
تهیونگ: دکترم دیگه همه چیز یادم میمونه
ا/ت: فراموشش کن میخوای بری به بیمارات بگی دوست دارم
تهیونگ: چشم فراموش میکنم
اومد پیشم نشست بغلم کرد
تهیونگ: ا/ت به غیر از این شوخیا واقعا دلم برات تنگ شده بود از ته دلم میگم
ا/ت: خب دل منم تنگ شده بود هنوز اتاقت هم همون قبلیه وقتی میرفتم تصورت میکردم که هنوز اونجایی
تهیونگ: منم عکسامون رو نگاه میکردم
ا/ت:حتی وقتی شبا وقتی میخواست بخوابم
تهیونگ: تصور میکردی که کنارتم
ا/ت: اِ منحرف نه فکرتو میکردم مثلا میگفتم الان داره چیکار میکنه
لبمو بوسید
تهیونگ: دیگه نمیتونستم جلو خودمو بگیرم ببخشید
ا/ت: نه ببخشید لازم نیست اخه اگه نمیکردی خودم میکردم
تهیونگ: خب دیگه من میرم
ا/ت: کجا؟
تهیونگ: میترسم با جاهای بد کشیده شه خدافظ
ا/ت: خدافظ شب بخیر دوست پسرم
تهیونگ: شب بخیرم دوست دختر جدیدم
ا/ت: جدیدت؟
تهیونگ: شوخی کردم شب بخیر عزیزم
ا/ت: شب بخیر
#فیک
#سناریو
ا/ت: راستی تهیونگ
تهیونگ: جانم
ا/ت: دفترچرو خوندم
تهیونگ: خوندی؟
ا/ت: اره
تهیونگ: خوب کردی
ا/ت: همین خوب کردم
تهیونگ: اره دیگه چی میخوای برات دست بزنم
ا/ت: تهیونگا یعنی چی؟ مگه من مسخره توام میگی بهم لونا دوست دارم بعد میگی برو دفتر چتو بخون حالا من یادم میاد لونا منم بعد تو میگی فقط دست بزن
تهیونگ: خب خوبه بلند شم برقصم
ا/ت:تهیونگا خب نمیخوای باهام قرار بزاری؟
تهیونگ: قرار؟ اونم با تو؟
ا/ت: اصلا ولش کن پاشو برو میخوام نگاه فیلم کنم
تهیونگ: میخوای بیرونم کنی؟
ا/ت: اره
تهیونگ: ما همین الانشم سرقراریم
ا/ت: کی گفته؟
تهیونگ: من میگم اگه نیستیم پس همین الان میگم میای باهم قرار بزاریم؟
ا/ت: نه
تهیونگ: چرا؟
ا/ت: باید فک کنم
تهیونگ: لوس، یادت رفته منو بوسیدی؟
ا/ت: من بوسیدم تو بوسیدی؟
تهیونگ: پس یادت نرفته
ا/ت: خیلی بیشعوری
تهیونگ: ا/ت خب من میرم وقتی فکر کردی به نتیجه ای رسیدی خبرم کن
ا/ت: نه نرو
تهیونگ: چرا؟
ا/ت: فک کردم باشه بیا دوست پسرم شو یعنی قرار بزاریم چی دارم میگم یعنی اره دیگه
تهیونگ: دیوونه
ا/ت: دیوونه خودتی
تهیونگ: ا/ت
ا/ت: ا/ت
تهیونگ: ادای منو در نیار
ا/ت: ادای منو در نیار
تهیونگ: من تهیونگ رو دوست دارم
ا/ت: من تهیونگ دوست دارم
تهیونگ: من خرم
ا/ت: من... چی؟
تهیونگ: دیدی هم گفتی عاشقمی هم گفتی خری
ا/ت: من نگفتم خرم و اینکه نگفتم عاقشتم گفتم دوست دارم
تهیونگ: منم دوست دارم
ا/ت: اِاااااا اینارو از کجا یاد گرفتی حتما دختر دیگه ای بوده که اینارو بهش میگفتی
تهیونگ: اره بوده
ا/ت: کی بود؟
تهیونگ: خودت هم اکسمی هم باهامی
من اینارو اون شب یاد گرفتم ولی تو گفتی بیا باهام کات کنیم
ا/ت: چطور یادت مونده؟
تهیونگ: دکترم دیگه همه چیز یادم میمونه
ا/ت: فراموشش کن میخوای بری به بیمارات بگی دوست دارم
تهیونگ: چشم فراموش میکنم
اومد پیشم نشست بغلم کرد
تهیونگ: ا/ت به غیر از این شوخیا واقعا دلم برات تنگ شده بود از ته دلم میگم
ا/ت: خب دل منم تنگ شده بود هنوز اتاقت هم همون قبلیه وقتی میرفتم تصورت میکردم که هنوز اونجایی
تهیونگ: منم عکسامون رو نگاه میکردم
ا/ت:حتی وقتی شبا وقتی میخواست بخوابم
تهیونگ: تصور میکردی که کنارتم
ا/ت: اِ منحرف نه فکرتو میکردم مثلا میگفتم الان داره چیکار میکنه
لبمو بوسید
تهیونگ: دیگه نمیتونستم جلو خودمو بگیرم ببخشید
ا/ت: نه ببخشید لازم نیست اخه اگه نمیکردی خودم میکردم
تهیونگ: خب دیگه من میرم
ا/ت: کجا؟
تهیونگ: میترسم با جاهای بد کشیده شه خدافظ
ا/ت: خدافظ شب بخیر دوست پسرم
تهیونگ: شب بخیرم دوست دختر جدیدم
ا/ت: جدیدت؟
تهیونگ: شوخی کردم شب بخیر عزیزم
ا/ت: شب بخیر
#فیک
#سناریو
۴۰.۳k
۲۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.