فیک درد عشق
فیک درد عشق
فصل دوم(پارت هفت)
ا/ت ویو
بعد از اینکه رسیدم شرکت سریع رفتم طبقه ی بالا
همین که رسیدم سروصدای منشی لی توجهم رو جلب کرد
داشت با یه دختر ۲۲ . ۲۳ ساله بحث میکرد
رفتم سمتشون که منشی لی برام تعظیم کرد
- چیزی شده؟
لی: خانوم کیم این دختر خانوم ول کن ما نیست
- برای چی؟
لی: میخواد داخل شرکت استخدام بشه ولی خب سنش کمه و رشته ش به این شغل نمیخوره
- اسمت چیه؟
... کیم هیون اوک
- ببینم خانوم خوشگله چند سالته؟
... ۲۳ سالمه
- خانم لی من با این دختر خانوم یکم باید حرف بزنم بی زحمت دوتا فنجون قهوه برامون بیار
لی: چشم خانوم
بعد از اینکه رفتیم داخل اتاق رفتم سمت میز و کیفم رو روش گذاشتم
برگشتم سمتش که گفت
... خانوم من به این شغل نیاز دارم
- برای چی؟
... دوست دارم مستقل باشم و برای اینکار باید پول زیادی بدست بیارم
- کار خوبی میکنی ولی خب همونطور که خانم لی گفت رشته ت به این کار نمیخوره
... خانوم لطفا یه کاری کنید
اصلا اگر لازم باشه برای این کار حاضرم دوباره از اول درس بخونم
- هوم پس اینقدر به این شغل نیاز داری
... بله
- منشی لی
لی: بله خانم
- خانم کیم هیون اوک از این به بعد دستیار شخصیه منه
لی: خانم از تصمیم تون مطمئنید؟
- اره همین الان قرار داد رو بیار
... ممنونم
- لازم به ممنون بودن نیست
بلاخره باید از نوجوون ها حمایت بسه مخصوصا دخترا
... خانم براتون جبران میکنم(تعظیم)
- جبران شدس فعلا برو و قوانین شرکت رو بخون تا کامل با شرکت و همینطور من اشنا بشی
... چشم خانوم
ا/ت ویو
راستش دلم براش سوخت
دختره خیلی خوشگلی بود
و همینطور با اراده
کشور به چهارتا از این نوجوون ها نیاز داره
بلاخره منم در برابرشون مسئولم
جونگ کوک
+ یعنی چی ؟
.. قربان ما تمام تلاشمون رو کردیم ولی خب اون ها خیلی حرفه ای بودن
+ خفه شید
مگه اوایل کار به من نگفتی افرادت دان ۱۰ تکواندو هستن
خب کو؟
این دان ۱۰ که گفتی کجاس؟
... اخه قربان ...
+ خفه شو منو خر فرض کردی؟
روی سرم چیزی هست؟
اگه هست بگو تا منم بدونم
فصل دوم(پارت هفت)
ا/ت ویو
بعد از اینکه رسیدم شرکت سریع رفتم طبقه ی بالا
همین که رسیدم سروصدای منشی لی توجهم رو جلب کرد
داشت با یه دختر ۲۲ . ۲۳ ساله بحث میکرد
رفتم سمتشون که منشی لی برام تعظیم کرد
- چیزی شده؟
لی: خانوم کیم این دختر خانوم ول کن ما نیست
- برای چی؟
لی: میخواد داخل شرکت استخدام بشه ولی خب سنش کمه و رشته ش به این شغل نمیخوره
- اسمت چیه؟
... کیم هیون اوک
- ببینم خانوم خوشگله چند سالته؟
... ۲۳ سالمه
- خانم لی من با این دختر خانوم یکم باید حرف بزنم بی زحمت دوتا فنجون قهوه برامون بیار
لی: چشم خانوم
بعد از اینکه رفتیم داخل اتاق رفتم سمت میز و کیفم رو روش گذاشتم
برگشتم سمتش که گفت
... خانوم من به این شغل نیاز دارم
- برای چی؟
... دوست دارم مستقل باشم و برای اینکار باید پول زیادی بدست بیارم
- کار خوبی میکنی ولی خب همونطور که خانم لی گفت رشته ت به این کار نمیخوره
... خانوم لطفا یه کاری کنید
اصلا اگر لازم باشه برای این کار حاضرم دوباره از اول درس بخونم
- هوم پس اینقدر به این شغل نیاز داری
... بله
- منشی لی
لی: بله خانم
- خانم کیم هیون اوک از این به بعد دستیار شخصیه منه
لی: خانم از تصمیم تون مطمئنید؟
- اره همین الان قرار داد رو بیار
... ممنونم
- لازم به ممنون بودن نیست
بلاخره باید از نوجوون ها حمایت بسه مخصوصا دخترا
... خانم براتون جبران میکنم(تعظیم)
- جبران شدس فعلا برو و قوانین شرکت رو بخون تا کامل با شرکت و همینطور من اشنا بشی
... چشم خانوم
ا/ت ویو
راستش دلم براش سوخت
دختره خیلی خوشگلی بود
و همینطور با اراده
کشور به چهارتا از این نوجوون ها نیاز داره
بلاخره منم در برابرشون مسئولم
جونگ کوک
+ یعنی چی ؟
.. قربان ما تمام تلاشمون رو کردیم ولی خب اون ها خیلی حرفه ای بودن
+ خفه شید
مگه اوایل کار به من نگفتی افرادت دان ۱۰ تکواندو هستن
خب کو؟
این دان ۱۰ که گفتی کجاس؟
... اخه قربان ...
+ خفه شو منو خر فرض کردی؟
روی سرم چیزی هست؟
اگه هست بگو تا منم بدونم
۵۹۹
۲۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.