دوراهیپارت

#دوراهی۲#پارت۱۶
محمد و رضا میدونستن ک الان وقت حرف زدن نیست
حرفی نزدم و رفتم پشت پنجره دقایقی گذشت و من گفتم
+من سایه نیستم ک دهن اینارو سرویس نکنم من کاری میکنم ک خودشون ی اتاق خوب بدن
از اتاق زدم بیرون
رفتم بالای پله وایستادم به همه دید داشتم
محمد و رضا پشت سرم ایستاده بودن
گلومو صاف کردم ک باعث شد همه توجه کنند
+مسئول شماها کیه
همون پسری ک اتاق داد ب ما گفت ک منم
+از این ب بعدش منم ما گروه کارگردانی و تدوین هستیم تا ۵ دقیقه دیگ ی اتاق اماده میکنین ک مناسب ما باشه ن ی لونه مرغ
در ضمن بعد اینکه اتاقمون آماده شد همه اینجا جمع میشن واسه توضیحات کامل کارمون
ی پسر نمکدون از وسط جمع گفت
~اقای کارگردانی شما؟
لبخندی برای مسخره کردنش زدم و گفتم
+نخیر خانم خوشگله من تدوینگر هستم نمکدون ک میشی دوستان ازت ک فیلم میگیرن من سر هم میکنم و ی جوری درست میکنم ک قیافه ات نیوفته فکر کنن ی خانم و جای آقا جا زدیم
کل بچه ها زدن زیر خنده و منم رفتم بالا اتاقم
محمد و رضا اومدن تو محمد گفت
×میخوای برم برات ی آبمیوه ای چیزی بخرم حالت خوب نیست
+ن من حالم خوبه
جفتشون سکوت کردن
۴ دقیقه بعد تقه ای ب در خورد محمد درو باز کرد من فقط صدا رو می‌شنیدم همون پسر نمکدون بود گفت
~اتاق خانم تدوینگر آماده است
خندم گرفت چقدر موش شده بود درو بستن و محمد گفت
×بد ادمشون کرد
رضا گفت
-سابقه نداشت سایه اینجوری قاطی کنه
چمدونمو ب زور بلند کردم و گفتم
+بسه دیگ کمتر غیبتمو بکنین
خندیدم
رضا خندید رفت جلو محمد بدون اینک حرفی بزنه چمدون منو از دستم گرفت و رفت
نمی‌فهمیدم چجور شخصیتی داره
رفتم تو اون اتاق زمین تا آسمون فرق داشت
چمدونم و گذاشت ی گوشه نشستم رو تخت
محمد گفت
~بریم پایین
+بریم
رفتیم پایین و کار و براشون محمد توضیح داد
من دیگ حرفی نمیزدم محمد ب اونا گفت ک هم کار باید کرد هم تفریح شبا میریم کنار ساحل میگیم و می‌خندیم اما روز باید فیلم تبلیغاتی مونو ساخت
همه موافق بودن ساعت ۷/۳۰بود و نمیشد ک برای فیلم برداری رفت یکی از بچه ها گفت ک میخواد بزنه زیر آواز گیتار بود اما نوازنده نبود و رفته بود با دوست دخترش بیرون همه داشتن غر میزدن ک حیف شد یهویی رضا گفت
-سایه خانم ما بلده حتی کنسرت داشتن
همه افتادن ب جون من ک حتما باید گیتار بزنی و همراهی کنی
من خیلی وقت بود گیتار نمیزدم اما دستم گرفتم بعد علیرضا گیتار دست گرفتن من معنا نداشت
اما نتونستم بگم ن ناخنم و آروم کشیدم رو گیتار و صداش در اومد سرمو بالا کردم زد زیر آواز و منم گیتار میزدم اولش سرم پایین بود ک ببینم درست میزنم یا ن ولی کم کم راه افتادم سرمو بالا کردم پشت پنجره علیرضا بود
#خاص #جذاب #زیبا
دیدگاه ها (۸)

#دوراهی۲#پارت۱۷من خیلی وقت بود گیتار نمیزدم اما دستم گرفتم ب...

#دوراهی۲#پارت۱۸+اگر یکی ی چیز باارزش ازت بگیره انتقام میگری؟...

#دوراهی۲#پارت۱۵سرمو تکیه دادم ب شیشه ماشین خیلی کمبود خواب ا...

#دوراهی۲#پارت۱۴آقای فرهی گفت~خب پس محمد میری ی دست لباس شیک ...

نام فکی:عشق مخفیPart: 18ویو ات*از ماشین پیاده شدم*ی بادیگارد...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۶

برمیگردمپارت : 62( جنی ) از میخواستم ماسکشو بده پایین اما او...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط