فیک فرشته نجات پارتاخر

فیک فرشته نجات (پارت۱۵)(اخر)
دوسال بعد
* یونگیاااااااااااا
& جانم ا.ت
* یونگا دختر فضولتو از اینجا ببر
& باشه ا.ت جان
جیمین .  هیچ وقت فکر نمیکردم یونگی انقدر زن ذلیل بشه
نامجون . هیچ کس فکر نمی‌کرد زن داداش حسابی تغییرش داده
تهیونگ.  ته ری بیا پیش عمو (ته ری اسم دختر ا.ت و یونگی)
* یونگی من میرم جایی زود میام حواست به ته ری باشه
& باشه عزیزم برو
من حالم بد بود واسه همین رفتم دکتر نمیدونم چیکار شده بود وقتی رفتم اونجا دوباره ازم سونوگرافی گرفتن
دکتر . خانم شما بار آرین
* چییییییییی خدا بگم چیکارت کنه یونگی دخترمون هنوز دوسال نشده
رفتم عمارت
کوک . سلام زن داداش برگشتی
* اره شوگا کجاست
کوک . بالا هست
* یونگییییی بیااااا پایییییننننن
& جانم ا.ت
* ببخشید نمیتونم از پله بدو بدو بیام بالا آخه بچه تو شکمم ممکنه آسیب ببینه
& اره خب ..........صبر کن چیییی بچه کدوم بچه
* باز داری بابا میشی یونگی خان تازه یک ماه شده که توی شکممه
& وای چطور ما نفهمیدیم
* من هیچ علائمی نداشتم واسه همین نفهمیدیم
& اها
* ته ری کجاست
& چیزه ته ری
جین . زن داداش ته ری یهو پرید تو گلا الانم حموم
* وای مگه نگفتم حواست بهش باشه
& ببخشید
ما دوتا رفتیم بالا پیش ته ری
جیهوپ . شوگا هیونگ خیلی زن ذلیل شده
جین . هیچ وقت فکرشو نمیکردم
نامجون . حسودیم شد اینکه اینقدر یونگی تغییر کرده یعنی خیلی ا.ت رو دوست داره
کوک . اره
ا.ت و یونگی در همین موقع توی حموم بودن داشتن ته ری رو میشستن و کف بازی میکردن اونا واقعا خوانواده شادی هستن

پایان
📸
عکس گرفتم ببینم  قیافت موقع پایان فیک چجوری بود
دیدگاه ها (۲۵)

پرستار بچه (پارت ۱)سلام من ا.ت هستم ۲۲ سالمه شغلم پرستاری بچ...

پرستار بچه(پارت ۲)باهم رفتیم پایین بابام . چی شد جوونا به نت...

فرشته نجات (پارت ۱۴)* یونگیا& بله * من حوس کردم & جدا حوس چی...

فرشته نجات (پارت۱۳)پیاده شدیم رفتیم داخل کانگ منتظرم بود شوگ...

پارت ۹۷ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط