"فیک عشق ناخواسته"
"فیک عشق ناخواسته"
پارت۵
"ویوی ا/ت"
رفتم داخل که نیست یهو در که تو اتاقش بود باز شد فک کنم حموم بود که، یهو خودش اومد بیرون وقتی اومد بیرون فقط یه
شلوارک پاش بود لباس نپوشیده بود
ا/ت: امم ببخشید
کوک:اشکال نداره، غذا بذار رو میز
ا/ت: چشم
غذا رو گذاشتم رومیز رفتم سمت در که صداش مانعم شد
کوک: مگه اجازه دادم بری؟
ا/ت: ببخشید
ا/ت زیر لب: فک کرده کیه به بزور من آورده اینجا بعد باید ازش اجازم بگیرم
کوک: شنیدما
ا/ت: منم گفتم بشنوی
بعد با غرور پر رویی از اتاق اومدم بیرون
از اتاق اومدم بیرون رفتم پایین رفتم تو آشپزخونه تصمیم گرفتم
اینجا یه دوست پیدا کنم. رفتم سمت یه دختره که خیلی خوشگل بود
ا/ت: سلام من ا/ت می خوای باهم دوست باشیم؟
یونا: سلام منم یونا هستم، اره. به نظرم تو دختر خوشگلی هستی.
ا/ت: به پای تو که نمی رسم.
بعد باهم خندیدیم.
که زنگ در، به صدا دراومد..
پارت۵
"ویوی ا/ت"
رفتم داخل که نیست یهو در که تو اتاقش بود باز شد فک کنم حموم بود که، یهو خودش اومد بیرون وقتی اومد بیرون فقط یه
شلوارک پاش بود لباس نپوشیده بود
ا/ت: امم ببخشید
کوک:اشکال نداره، غذا بذار رو میز
ا/ت: چشم
غذا رو گذاشتم رومیز رفتم سمت در که صداش مانعم شد
کوک: مگه اجازه دادم بری؟
ا/ت: ببخشید
ا/ت زیر لب: فک کرده کیه به بزور من آورده اینجا بعد باید ازش اجازم بگیرم
کوک: شنیدما
ا/ت: منم گفتم بشنوی
بعد با غرور پر رویی از اتاق اومدم بیرون
از اتاق اومدم بیرون رفتم پایین رفتم تو آشپزخونه تصمیم گرفتم
اینجا یه دوست پیدا کنم. رفتم سمت یه دختره که خیلی خوشگل بود
ا/ت: سلام من ا/ت می خوای باهم دوست باشیم؟
یونا: سلام منم یونا هستم، اره. به نظرم تو دختر خوشگلی هستی.
ا/ت: به پای تو که نمی رسم.
بعد باهم خندیدیم.
که زنگ در، به صدا دراومد..
۴۶.۰k
۱۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.