پارت ⑤
پارت ⑤
+نهههه ولم کننننن
درو باز کرد اب وان و باز کرد *چیه فکر کردین کجاست؟
-وقتی انداختمت تو اب دیگه خرس عسلی نمیشم؟
+ بدتر میشی!
-هه
یهو هردو دستش و ول کرد که پرت شدم تو اب سرد!
جیغی کشیدم
-خنده
ک بلند شدم به خاطر لباسی که پوشیده بودم کل بدنم معلوم بود که خندش قط شد
-جونننننن
+منحرفففففف
که در با شدت باز شد . .
کوک: این چه وضعشه؟
-چیه مگه؟
کوک: نمیبینی داره یخ میزنه؟ *عصبی
-باید جواب بدم بهت؟ «عصبی
هردو اومدن سمتم
- کوک : بیا بغلم ببرمت!
+امم.. *سرفه
خودم میرم...
که کوک دستمو گرفت و منو گرفت تو بغلش
منو برد بیرون قشنگ چهره عصبی ته رو میدیدم
رفت سمت اتاقم و درو باز کرد منو گذاشت رو تخت
کوک : برو لباست و عوض کن یا میخوای برو دوش بگیر. .. راستی دیگه هم سمت تهیونگ نرو
+چرا؟
کوک: همین که گفتم*عصبی
+وا
رفت و درو محکم بست
+اینا چشونه؟
+نهههه ولم کننننن
درو باز کرد اب وان و باز کرد *چیه فکر کردین کجاست؟
-وقتی انداختمت تو اب دیگه خرس عسلی نمیشم؟
+ بدتر میشی!
-هه
یهو هردو دستش و ول کرد که پرت شدم تو اب سرد!
جیغی کشیدم
-خنده
ک بلند شدم به خاطر لباسی که پوشیده بودم کل بدنم معلوم بود که خندش قط شد
-جونننننن
+منحرفففففف
که در با شدت باز شد . .
کوک: این چه وضعشه؟
-چیه مگه؟
کوک: نمیبینی داره یخ میزنه؟ *عصبی
-باید جواب بدم بهت؟ «عصبی
هردو اومدن سمتم
- کوک : بیا بغلم ببرمت!
+امم.. *سرفه
خودم میرم...
که کوک دستمو گرفت و منو گرفت تو بغلش
منو برد بیرون قشنگ چهره عصبی ته رو میدیدم
رفت سمت اتاقم و درو باز کرد منو گذاشت رو تخت
کوک : برو لباست و عوض کن یا میخوای برو دوش بگیر. .. راستی دیگه هم سمت تهیونگ نرو
+چرا؟
کوک: همین که گفتم*عصبی
+وا
رفت و درو محکم بست
+اینا چشونه؟
۳.۵k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.