#زیباترین_عشق
#پارت_1۰۱
ارسلان _سلام مامان
مامان ارسلان _سلام پسرم
ارسلان _کجا مامان
مامان ارسلان _من و بابا میریم بیرون خرید شما رفتید بمونید دیگه خسته اید
ارسلان _اوهوم خداحافظ
مامان ارسلان _خداحافظ عزیزم
ارسلان _دیانا
دیانا _جان
ارسلان _موافقی برای شب کباب ترکی سفارش بدم بیارن
دیانا _ارههه هوس کردم شدیددد
ارسلان _اره خودمم هوس کردم
رفتم و رو مبل نشستم

دیانا _با گوشی ور میرفتم ارسلان داشت کانال ارو جلب جا می‌کرد

ارسلان _دیانا
دیانا _بله
دستاشو باز کرد منم رفتم و بغلش نشستم
و بغلم کردو با موهام ور رفت
ارسلان _دیانا خیلی دوستت دارم
دیانا _منم خیلی دوستت دارم
ارسلان _من بیشتر رر
دیانا _نگاهی بهش کردم
ارسلان لج نکن من بیشتر
ارسلان _عهههه من بیشتر تو مورد با من بحث نکن
دیانا _😂😂😂 باشه تو بیشتر
چیشد پکر شدی
ارسلان _دوسم نداری ک
دیانا _بخدا دارم
ارسلان _😆
دیانا _ارسلان بنظرت محراب و اولدوز همو میخوان
ارسلان _اره فک کنم
متین و نیکا هم همو میخوان
دیانا _نیکا مغرور مطمئنم اونم متین و دوس داره
مثل منه ما خواصمون اینه زود نزدیک نمیشیم
ارسلان _عهههه مغرور من
دوس دارم شرکت بزنم دوباره تلاش کنم
اما الان
دیانا _امیدتو از دست نده تو میتونییی
تو ارسلان خودمی ک میشناسمش
ارسلان _ب خاطر تو باش



متین _تو بیرون حیرون و سیرون بودم ک تصمیم گرفتم ب نیکا بگم دوسش دارم اینجور نمیشه ک همش خجالت آخه تا کی
رفتم سمت خونه دیانا شون نبود اونجا
ینی کجاس یعنی واقا یه لحظه هم بم فک نمیکنه
اینقد بی خیال شاید یکی دیگه رو دوست داره شاید تب من زیادیه
نمیدونم رفتم طرف خونه خودمون

نیکا _من اینگار دلم میخواست دوباره ببینم متین و پکر بودم خودمم خودمو درک نمیکردم یاد حرغ محراب افتادم
(محراب:بابا تو همش فکری نکنه عاشقی)
ن بابا
رفتم درشون باز بود رفتم داخل دیگه
رفتم سمت در ورودی دیدم صدا میاد ارسلان و دیانا بودن
از لای در نگاه کردم
ن الان برم خیلی بده 😂 اونام یه جوری میشن الان تو حس خودشونن
(ارسلان و دیانا داشتن همو بوس میکردن وو اینا وووو.....)
داشتم میرفتم صورتم اونوری بود سمت در خونه ولی داشتم به سمت در خروجی میرفتم هواسم ب جلوم نبود
سرمو برگردوندم متین جلوم بود یهو از خودم بیخود شدم عقبی رفتم افتادم تو استخر متینم اومد منو بگیره اونم باهام افتاد استخر

واییی
متبن_خوبی 😳
نیکا _اهوم فقط
متین _چیشد
نیکا _دارم میرم پایین شنا بلد نیستم
متین _چیکار کنم
نیکا _واییی نههه کمککک
متین _سریع رفتم بغلش کردم

ارسلان _سر صدای چیه عشقم
دیانا _نمیدونم 🤨 برو ببینیم
😳😳😳😳😂😂😂😂
بیا اینام اوکی شدن
ارسلان _😂😂😂😂
متیننن داداش چی شده
😂😂😂😂😂
متین _هیچی نیکا شنا بلد نیست افتاد استخر
نیکا _منو ببر بالا ببر پیش اون میله ها
متین _اوک
نیکا _حالا ولم کن بسه دیگه🤨😑😐😶 (😍)
متین _باشه
دیدگاه ها (۱۷)

#زیباترین_عشق #پارت_۱۰۰دیانا _بعد خوردن غذا با ارسلان رفتیم ...

#زیباترین_عشق#پارت_9۹دیانا _دلم سوخت اینقد ک ناناز خوابیده ب...

رمان بغلی من پارت۱۰۹و۱۱۰و۱۱۱ ارسلان: لبخند خبیثی رو لبم نشست...

رمان بغلی من پارت ۲۸دیانا: گوشیم زنگ خورد یاشار بود جواب داد...

رمان بغلی من پارت ۱۰۱و۱۰۲و۱۰۳ارسلان: دیانا دیانا: بله جایی و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط