سوراخ پارت 17
#جیمین
بالاخره اتفاقی ک نباید میوفتاد افتاد....خب من از همه ماجرا خبر داشتم....از علاقه کوک به یونا تا ازدواجشون. ...
الانم معلومه واسه یونا اتفاقی افتاده....چون اوضاع کوک خیلی داغونه....مرتب گریه میکنه و اصلا تو دوتا لایو اخیر نیومد....
باید یه خبری از یونا میگرفتم....دوست ندارم ببینم مکنه اینقدر ناراحته...😯
رفتم تو اتاق کوک و دیدم مثل اوضاع هر روزش یه گوشه کز کرده....
-بخاطر یوناس؟؟؟!!!
+چ...😢...چی؟
-من میدونم تو و یونا باهم ازدواج کردین پس تفره نرو...
+هیونگ😭😭😭😭💔
خودشو انداخت تو بغلم....
-کوک ....بهم بگو چرا اینجوری شد...😐
+ول...ولی هیونگ...
-نگران نباش من به هیچکس نمیگم....
+راستش....همش تقصیر اون موری اوگای عوضیه...
-موری اوگای دیگه کیه؟!
+یکی از زیر دستای سالجا....
-پس تهدید شدی؟...واسه یه تهدید ساده ببین چیکار میکنه😂😂😂
+هیونگ ....مسئله پیچیده تر از این حرفاس
-منظورت چیه؟؟؟؟؟
+ی...یونا....بارداره....😳💔
-چی؟...😨
+واسه همینم مجبور شدیم جدا از همدیگه زندگی کنیم....
-و ....بخاطر همین عزای کل عالمو گرفتی؟!
+تو عاشق نشدی ک درد منو بفهمی جیمین...
-تو از کجا میدونی...😆
+جدی...😨😨😨💔(یا جد بوسان)
-آره خب منم دل دارم....
+حالا طرف کی هست....؟!
-آشناس😆😆
....#تهیونگ
وات د فاک....
صدای خنده از اتاق کوک میاد....
در رو باز کردم....و بعله ...😬😐💔شت لنت بهت جیمین....خدایی رگ خواب همه آدما تو دستته ....آیگو آیگو
×چه عجب روی خندان از تو دیدم ای پسر....
-تا چشت در آد...😑
×جیمین....😬
-بله😇
+هیونگ...
-بله😇
+من...من گشنمه.....
-اوه این عالیه....(ولی بازم میدونم ک خوشحالی تو اونه)
×آیگو....تف ....
.....#جونگکوک
حرفای جیمین آرومم کرد ...ولی ندید یونا همچنان به قلبم آتیش میزنه....این حرف جیمین واقعا تاثیر خوبی داشت (اگه میخوای اونو ناراحت نکنی پس بهتره زیاد خودتو جلوی دوربین نشون بدی یادت نره اگه اون تو رو دوست داره ....پس میخواد خوشحالیتو ببینه...پس یادت بمونه شادی تو شادی اونه😇)
بخاطر خوشحالی توهم ک شده دوباره جون میگیرم یونا😎😏❤
ادامه پارت بعدی...
#سوراخ
#پست_جدید
بالاخره اتفاقی ک نباید میوفتاد افتاد....خب من از همه ماجرا خبر داشتم....از علاقه کوک به یونا تا ازدواجشون. ...
الانم معلومه واسه یونا اتفاقی افتاده....چون اوضاع کوک خیلی داغونه....مرتب گریه میکنه و اصلا تو دوتا لایو اخیر نیومد....
باید یه خبری از یونا میگرفتم....دوست ندارم ببینم مکنه اینقدر ناراحته...😯
رفتم تو اتاق کوک و دیدم مثل اوضاع هر روزش یه گوشه کز کرده....
-بخاطر یوناس؟؟؟!!!
+چ...😢...چی؟
-من میدونم تو و یونا باهم ازدواج کردین پس تفره نرو...
+هیونگ😭😭😭😭💔
خودشو انداخت تو بغلم....
-کوک ....بهم بگو چرا اینجوری شد...😐
+ول...ولی هیونگ...
-نگران نباش من به هیچکس نمیگم....
+راستش....همش تقصیر اون موری اوگای عوضیه...
-موری اوگای دیگه کیه؟!
+یکی از زیر دستای سالجا....
-پس تهدید شدی؟...واسه یه تهدید ساده ببین چیکار میکنه😂😂😂
+هیونگ ....مسئله پیچیده تر از این حرفاس
-منظورت چیه؟؟؟؟؟
+ی...یونا....بارداره....😳💔
-چی؟...😨
+واسه همینم مجبور شدیم جدا از همدیگه زندگی کنیم....
-و ....بخاطر همین عزای کل عالمو گرفتی؟!
+تو عاشق نشدی ک درد منو بفهمی جیمین...
-تو از کجا میدونی...😆
+جدی...😨😨😨💔(یا جد بوسان)
-آره خب منم دل دارم....
+حالا طرف کی هست....؟!
-آشناس😆😆
....#تهیونگ
وات د فاک....
صدای خنده از اتاق کوک میاد....
در رو باز کردم....و بعله ...😬😐💔شت لنت بهت جیمین....خدایی رگ خواب همه آدما تو دستته ....آیگو آیگو
×چه عجب روی خندان از تو دیدم ای پسر....
-تا چشت در آد...😑
×جیمین....😬
-بله😇
+هیونگ...
-بله😇
+من...من گشنمه.....
-اوه این عالیه....(ولی بازم میدونم ک خوشحالی تو اونه)
×آیگو....تف ....
.....#جونگکوک
حرفای جیمین آرومم کرد ...ولی ندید یونا همچنان به قلبم آتیش میزنه....این حرف جیمین واقعا تاثیر خوبی داشت (اگه میخوای اونو ناراحت نکنی پس بهتره زیاد خودتو جلوی دوربین نشون بدی یادت نره اگه اون تو رو دوست داره ....پس میخواد خوشحالیتو ببینه...پس یادت بمونه شادی تو شادی اونه😇)
بخاطر خوشحالی توهم ک شده دوباره جون میگیرم یونا😎😏❤
ادامه پارت بعدی...
#سوراخ
#پست_جدید
۲۹.۲k
۱۸ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.