اسم: دیدار 🍷
اسم: دیدار 🍷
p⁶
ویو ا/ت:
چشمام از تعجب تا اخرین درجه درشت شد.
ا/ت: چیییییی
تهیونگ: مگه نشنیدی بیا بشین رو پاهام
ا/ت: اما... اما
آقای تهیونگ جدی گف: همین که شنیدی
با تردید سمت آقای تهیونگ قدم برداشتم و روبروش وایسادم هنوز توی شک حرفش بودم
آقای تهیونگ چشمی تو حدقه چرخوند و دستمو گرفت و منو کشید تو بقلش جوری که صورتش با صورتم10 یا 15 سانتی متر فاصله داشت و قلبم داشت منفجر میشد
ا./ت: ا...قاااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کمی صورتشو از صورتم فاصله داد
تهیونگ: همین لباست خوبه نیازی نیست هم آرایش کنی فقط یکم خودتو مرتب کن
تموم این حرفارو وقتی زد که تو چشمام زل زده بود. بعد از تموم شدن حرفش نگاهشو از چشمام گرفت و به لبم داد. هول کردم و از بغلش لیز خوردم روی زمین
ا/ت: اخخ
دوباره اومد روم و دستش از زیر کمرم رد کرد و منو کمی به خودش چسبوند که باعث شد قلبم بشدت محکم بزنه . نگاهشو به قلبم داد که از روی لباسم ضربانش کاملا واضح بود.
یه پوزخند صدا دار زد و از روم بلند شد و منو با اینهمه گیجی و خجالت توی سالن تمرین تنها گذاشت......
p⁶
ویو ا/ت:
چشمام از تعجب تا اخرین درجه درشت شد.
ا/ت: چیییییی
تهیونگ: مگه نشنیدی بیا بشین رو پاهام
ا/ت: اما... اما
آقای تهیونگ جدی گف: همین که شنیدی
با تردید سمت آقای تهیونگ قدم برداشتم و روبروش وایسادم هنوز توی شک حرفش بودم
آقای تهیونگ چشمی تو حدقه چرخوند و دستمو گرفت و منو کشید تو بقلش جوری که صورتش با صورتم10 یا 15 سانتی متر فاصله داشت و قلبم داشت منفجر میشد
ا./ت: ا...قاااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کمی صورتشو از صورتم فاصله داد
تهیونگ: همین لباست خوبه نیازی نیست هم آرایش کنی فقط یکم خودتو مرتب کن
تموم این حرفارو وقتی زد که تو چشمام زل زده بود. بعد از تموم شدن حرفش نگاهشو از چشمام گرفت و به لبم داد. هول کردم و از بغلش لیز خوردم روی زمین
ا/ت: اخخ
دوباره اومد روم و دستش از زیر کمرم رد کرد و منو کمی به خودش چسبوند که باعث شد قلبم بشدت محکم بزنه . نگاهشو به قلبم داد که از روی لباسم ضربانش کاملا واضح بود.
یه پوزخند صدا دار زد و از روم بلند شد و منو با اینهمه گیجی و خجالت توی سالن تمرین تنها گذاشت......
۱۰.۳k
۲۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.