پارت آخر

پارت آخر
بیشتر مثل توعه همون موقع هانا انگوشتشو زد به دماغ سوهو هانا:پیجی سوهو:مح پیجی نیشتم دخملههه(جیغ) هانا:فوفوفو چیرا سوهو:ناح هانا موها سوهو رو گرفت سوهو هم موها اونو سریع کوک رفت جداشون کرد هردو گریه کردن سوهو هم تو بغل یونگی بود یونگی:سوهو؟این چه کاریه کوک:گریه نکن عروسک بابا کوک اشکا هانا رو پاک کرد هانا:پیجی بده ا.ت:نه مامان پیشی بد نیست سوهو:تودتی ا.ت:یونگی جیسو بهتره ما بریم حتما بچه ها خوابش میاد یونگی:واقعا شرمنده کوک کوک:اشکال نداره هیونگ بچن رفتیم خونه هانا تو راه خوابید رسیدیم خونه کوک بردش تو اتاقش و خوابوندمش منم لباسمو عوض کردم رفتم تو اتاق هانا رفتم کوک رو از پشت بغل کردم ا.ت:الان به تو حسودی کنم یا این بچه دستشو رو دستم گذاشت و برگشت کوک:که حسودی می‌کنی ا.ت:منم بخوابون مثل عادت همیشگیش رونا پاهامو گرفت بلندم کرد بردم تو اتاق خودمون خوابوندم رو تخت اونم اومد کنارم رفتم تو بغلش موهامو ناز کرد و خوابیدیم نیمه ها شب بود حس کردم یه چیزی می نه به صورتم چشامو باز کردم دیدم هاناست ا.ت:هانا دخترم اینجا چیکار می‌کنی هانا:هانی تلشید بغلش کردم ا.ت:از چی ترسیدی خوشگلم همون موقع کوک هم پاشد آواژر رو روشن کرد کوک:چیشده ا.ت:بچم ترسیده کوک:آره پرنسسم ترسیدی هانا سرشو تکون داد هانا:هانی ایجا لالاتونه ا.ت:آره عزیزم خوابوندمش وسطمون کنارش خوابیدیم کوک دستا هانا رو بوسید هانا خوابش برد کوک:ا.ت ممنونم که اومدی تو زندگیمو این موجود کوچولو بهم هدیه دادی ا.ت:منم از تو ممنونم که تنهام نزاشتی کوک آروم لبامو بوسید بعد جدا شد و خوابیدیم

پایان
میدونم بد تموم شد ولی فیک بعدی قشنگ تر از این مینویسم
دیدگاه ها (۵)

pt1زندگی هیچ وقت رویه خوششو به آدم نشون نمیده همیشه یه چی با...

Pt2رفتم حموم بعد اومدم بیرون در و قفل کردم خوابیدم فلش بک به...

پارت ۲۱دختر شیطون و لجبازی بود در این حال لوس و مهربون تو حا...

پارت ۲۰یخورده گریه کردم و بعد خوابیدم با صدا داد کوک از خواب...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

هرزه ی حکومتی پارت ۹ا/ت : ....کوک چرا مست کردی . نگرانکوک : ...

هرزه ی حکومتی پارت ۵ بیدار شدم...تو اتاق بودم رفتم سمت در دس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط