پارت

پارت۱۲
همینکه گوشیش و میخواست دربیاره فردی محکم بهش برخورد کرد
ماکیا:یا مگه کوری
هیون وو:ببخشید خیلی ببخشید حواسم نبود این یه کار واجبه
ماکیا خیلی زود هیون وو رو شناخت و احتمال داد که اینجا جونگکوک باشه
ماکیا:اها باشه برو
اجونگ تعجب کرده بود
اجونگ:چت شد
ماکیا:اون اون دستیار جونگکوکه
اجونگ:واقعا
ماکیا:بیا بریم دنبالش
اجونگ:بریممم
اجونگ و ماکیا هیون وو رو تعقیب میکردن تا به یه اتاق رسیدن
هیون وو وارد اون اتاق شد ولی در رو نبست که ماکیا دید برادرش روی تخت بیمارستانه و جونگکوک بالا سرشه نزدیک اتاق شد و با حرفای جونگکوک قلبش هزار تیکه شد
جونگکوک:جیمین همش تقصیر خودت بود تو من و تهیونگ و ول کردی پس الانم وقتش بود که ضربه منو بچشی
هیون وو:حالا چیکار کنیم
جونگکوک:بعد از رفتن ماکیا پدرش شراکت ما رو بهم زد همه چی تقصیر ماکیاست اون حتی باعث مرگ پدر و مادرش شد ولی جیمین هنوز دوست منه و اسیب بهش یه اشتباه بود
هیون وو:حالا با مایا چیکار کنیم
جونگکوک:هنوز میتونه خدمتکار خونمون باشه پس نگهش میداریم

ماکیا سریع خودشو از اونجا دور کرد
نمیتونست نفس بکشه
ماکیا:خانوادم خانوادم و از دست دادم(گریه)
اجونگ:ماکیا
ماکیا:خواهرم برادرم من چیکار کنم چه قدرتی دارم هیچ جوره نمیتونم اروم باشم
اجونگ:بالاخره یه کاریش میکنیم فعلا بیا از بیمارستان بریم بیرون
ماکیا سعی کرد بلند بشه ولی پاهاش سست بود نمیتونست به ایسته
اجونگ:حالا من چیکار کنم نمیتونم که بلندت کنم
درهمین لحظه صدایی آشنا اومد
جونگکوک :میخواین کمک کنم
اجونگ:ممنون میشم
ماکیا:نه نمیخواد
جونگکوک:اخه حالتون خوب نیست
ماکیا:نیازی نیست بریم
همینکه داشت راه می‌رفت سرش گیج رفت و بیهوش افتاد تو بغل جونگکوک
اجونگ:میون میون
جونگکوک:لجبازیاش برام اشناست
یه داخل بیمارستان بردنش و براش سرمی زدن تا حالش بهتر بشه
اجونگ جلوی جونگکوک نگفت که این دختر همون ماکیاست و با اسم دیگه ای صداش زد
....................
دیدگاه ها (۳)

پارت۱۳سرمش تموم شد و با اجونگ به سمت در خروجی رفتن که جونگکو...

پارت۱۴ماکیا حسابی کنار تخت جیمین گریه کرد ولی هیچی حتی جیمین...

پارت۱۱ماکیا تغییر زیادی کرده بود هم چهره(اسلاید های بعد چهره...

پارت۱۰مایا شروع به خوندن نامه کرد"مامان بابا خواهر عزیزم مای...

MY SPY / p. 4

لایو ویورس جونگکوک:🐰🐰: دوست ندارم اینو بازی کنم، ولی سرگرم‌ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط