وقتی پدرخوانده تو بود

وقتی پدرخوانده تو بود...
پارت شونزده (پایانی)
ویو جیمین
از خواب بیدار شدم که دیدم ا.ت نیست سریع رفتم بیرون تو اتاق خودش که دیدم داره لباساش رو جمع می‌کنه
_کجا؟! +به توچه
_ا.ت دارم میگم کجا ؟!
+جایی که تو نباشی فهمیدی نباشیی
_ا.ت می‌دونم در مورد دیروز عصبانی هستی ولی درک کن من...
+درک کنم ؟!چی رو درک کنم اگر یکم دیگه پیش تو بمونم باید جنازم رو جمع کنن
_ا.ت خودت که می‌دونی من سادیسم دارم ببخشید دست خودم نبود
+جیمین ولم کن بهتره از هم جدا شیم از همون اول نباید قبول میکردم پیش تو زندگی کنم پیش یه آدم سادیسمی
ا.ت رفت پایین دستش رو گذاشت رو دستگیره
_من احمق عاشقت شدم ا.ت دل بهت بستم اگر اگر بری من چیکار کنم ؟! +تا قبل از من چیکار میکردی ها ؟!
_حالا که عاشقت شدم داری میری ا.ت ببخشید ولی میتونیم با هم دیگه درستش کنیم مگه نه ؟! ا.ت نرو قول میدم خوب شم قول میدم درمان بشم ا.ت دیوونه من عاشقت شدم حالا بدون تو چیکار کنم ؟!
+جیمین این جدایی برای هردومون خوبه ... خداحافظ
ویو ا.ت
از در خونه اومدم بیرون رفتم تو حیاط منم جیمین رو....
تو افکار خودم بودم که صدای شکستن اومد
+جیمین !
بادیگارد ۱:ارباب دوباره عصبانی شد برید داخل بدویید
+نمیخواد (داد) خودم میرم
سریع وارد خانه شدم تو دو دقیقه همه وسایل رو شکونده بود
+جیمین !
سریع رفتم بغلش کردم و نشوندمش رو مبل و از پهلوی تو بغلم گرفتمش جیمین دستش رو روی سرش گذاشته بود و داشت اروم اروم گریه میکرد
+چیزی نیست همه چی خوب میشه ...مگه قول ندادی درمان شی هومم ؟!
_ا.ت متاسفم که...عاشقت شدم
+هیچوقت این حرف رو نزن جیمین من دوست ندارم من دیوونه تو هستم خیلی خیلی دوست دارم
_یعنی...
نزاشتم ادامه حرفش رو بزنه و یه بوسه سطحی رو لبش گذاشتم
+یعنی دوست دارم
که جیمین یه بوسه عمیق رو شروع کردم
_منم دوست دارم ماه کوچولوی من :)
+:)
ویو راوی بعد یک سال بیماری جیمین درمان شد شاید تو این یک سال ا.ت زیاد به خاطر سادیسم جیمین اذیت شده باشه ولی همه چی ارزش داره ا.ت و جیمین ازدواج کردند و یه زندگی خوب رو باهم ساختن همیشه بعد از هر سختی یک آسانی هست .!

پایان :)
ممنون که تا اینجا حمایت کردید دوستون دارم❤️
فیک بعدی از جونگکوک یا نامجون هست ولی میترسم بزارم آنقدر سر این فیک گفتید پدر من رو در آوردید 😂
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JIMIN
دیدگاه ها (۶)

وقتی قاتل زنش شدی...پارت یک ویو ا.ت تو شرکت خودم نشسته بودم ...

وقتی قاتل زنش شدی...پارت دومویو ا.ت امروز با لیا همون طراحه ...

وقتی پدرخوانده تو بود...پارت پانزدهم ویو ا.ت رفتم در رو باز ...

وقتی پدرخوانده تو بود پارت چهارده ویو ا.ت_ا.ت منم باید برم ج...

فیک به من نگاه آن اسممو صدا کن پارت (۷)

love Between the Tides³⁰چند دقیقه بعد تهیونگ به سرعت رفتم سم...

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط