چند پارتی
چند پارتی
وقتی به عنوان عضو هشتم تورو گروگان میگیرن و....🌊🦪 پارت سوم:////
مین هی{با حس درد شدیدی توی قفسه سینه سمت چپم چشمام رو باز کردم و با دستم قفسه ی سینم رو فشردم...لعنتی یه روز نمی شد از دست این درد راحت باشم...اروم از روی تخت بلند شدم تا قرص هام رو از توی کیفم بردارم که با یاد آوری اینکه اخرین بار کیفم رو روی کاناپه گذاشتمش ضربه ای به سرم زدم...از اتاق خارج شدم و به سمت سالن رفتم و بعد از خوردن قرص هام اومدم به اتاق برگردم که با شنیدن صدای پایی سر جام ایستادم... امیدوارم بودم که خیالاتی شده باشم اما با شنیدن صدای مجدد پا ترسیده یه قدم عقب رفتم که به شخصی خوردم...از ترس زیاد ناخودآگاه اومدم جیغ بکشم که دستی روی دهنم نشست و کمی بعد دستمالی مرطوب و بعد خاموشی...
* 11:26 ظهر_کارگاه بافندگی*
مین هی{با تابش نور خورشید تو صورتم چشمام رو باز کردم...با دیدن اتاق ناآشنایی که توش بودم ترسیده از سرجام بلند شدم و به طرف در حرکت کردم...دستگیره رو به پایین کشیدم و با باز نشدن در مشتی به در کوبیدم...یااا کسی اونجا هست؟!منو بیارین بیرون*داد*...اومدم مشت دیگه ای به در بزنم که کلید توی در چرخید و در باز شد.
شی یان{به به میبینم طعمه کوچولوم بلاخره بیدار شده.
مین هی {تو کی هستی؟
شی یان{اوو من؟...خب مهم نیست که من کی هستم...مهم کاری که تورو بخاطر اوردم اینجا.
مین هی{کار؟چه کاری؟
شی یان{هنوز زود برای فهمیدنش...به زودی میفهمی...فعلا خوب از این ازادی لذت ببر*پوزخند*
*خونه ی تهیونگ*
نامجون{لعنتی کجای این بچه*نگران*
یونگی{موبایلش خاموشه.
جیمین{شاید رفته باشه پیشه خانوادش.
جیهوپ{با منیجرش صحبت کردم...پیش اون نیست...برای بیرون رفتن باید منیجرش رو با خبر کنه.
جین{دیگه نمیشه صبر کرد...باید بریم اداره پلیس.
نامجون{اره باید بریم...اماده شین.
*اداره پلیس بوسان*
سرگرد کنگ{خب به کسی هم مشکوک هستین؟
نامجون {نه مین هی کسی رو نداشت که بخواد اذیتش کنه.
سرگرد کنگ{خب طبق گزارشات که بهم دادین به احتما خیلی زیاد ایشون دزدیده شدند...به بهترین تیممون اطلاع میدم که دنبالشون بگردن...به محض رسیدن خبر شمارو در جریان قرار میدم.
یونگی {ممنونم.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
سلام توت فرنگیام 🦉✨
واقعا معذرت میخوام که دیر گذاشتم... بخاطر امتحان هام گوشیم زیاد پیشم نیست و امروز بزور تونستم گوشیم رو بگیرم 💔
امیدوارم دوسش داشته باشین❄️💞
وقتی به عنوان عضو هشتم تورو گروگان میگیرن و....🌊🦪 پارت سوم:////
مین هی{با حس درد شدیدی توی قفسه سینه سمت چپم چشمام رو باز کردم و با دستم قفسه ی سینم رو فشردم...لعنتی یه روز نمی شد از دست این درد راحت باشم...اروم از روی تخت بلند شدم تا قرص هام رو از توی کیفم بردارم که با یاد آوری اینکه اخرین بار کیفم رو روی کاناپه گذاشتمش ضربه ای به سرم زدم...از اتاق خارج شدم و به سمت سالن رفتم و بعد از خوردن قرص هام اومدم به اتاق برگردم که با شنیدن صدای پایی سر جام ایستادم... امیدوارم بودم که خیالاتی شده باشم اما با شنیدن صدای مجدد پا ترسیده یه قدم عقب رفتم که به شخصی خوردم...از ترس زیاد ناخودآگاه اومدم جیغ بکشم که دستی روی دهنم نشست و کمی بعد دستمالی مرطوب و بعد خاموشی...
* 11:26 ظهر_کارگاه بافندگی*
مین هی{با تابش نور خورشید تو صورتم چشمام رو باز کردم...با دیدن اتاق ناآشنایی که توش بودم ترسیده از سرجام بلند شدم و به طرف در حرکت کردم...دستگیره رو به پایین کشیدم و با باز نشدن در مشتی به در کوبیدم...یااا کسی اونجا هست؟!منو بیارین بیرون*داد*...اومدم مشت دیگه ای به در بزنم که کلید توی در چرخید و در باز شد.
شی یان{به به میبینم طعمه کوچولوم بلاخره بیدار شده.
مین هی {تو کی هستی؟
شی یان{اوو من؟...خب مهم نیست که من کی هستم...مهم کاری که تورو بخاطر اوردم اینجا.
مین هی{کار؟چه کاری؟
شی یان{هنوز زود برای فهمیدنش...به زودی میفهمی...فعلا خوب از این ازادی لذت ببر*پوزخند*
*خونه ی تهیونگ*
نامجون{لعنتی کجای این بچه*نگران*
یونگی{موبایلش خاموشه.
جیمین{شاید رفته باشه پیشه خانوادش.
جیهوپ{با منیجرش صحبت کردم...پیش اون نیست...برای بیرون رفتن باید منیجرش رو با خبر کنه.
جین{دیگه نمیشه صبر کرد...باید بریم اداره پلیس.
نامجون{اره باید بریم...اماده شین.
*اداره پلیس بوسان*
سرگرد کنگ{خب به کسی هم مشکوک هستین؟
نامجون {نه مین هی کسی رو نداشت که بخواد اذیتش کنه.
سرگرد کنگ{خب طبق گزارشات که بهم دادین به احتما خیلی زیاد ایشون دزدیده شدند...به بهترین تیممون اطلاع میدم که دنبالشون بگردن...به محض رسیدن خبر شمارو در جریان قرار میدم.
یونگی {ممنونم.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
سلام توت فرنگیام 🦉✨
واقعا معذرت میخوام که دیر گذاشتم... بخاطر امتحان هام گوشیم زیاد پیشم نیست و امروز بزور تونستم گوشیم رو بگیرم 💔
امیدوارم دوسش داشته باشین❄️💞
۳.۹k
۱۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.