پارت160
#پارت160
"فرشید"
+حسابی خوشتیپ کنیا ...
به سمت روزبه برگشت و هول زده گفت :
_چی بپوشم ؟! چی بپوشم؟
روزبه از دستپاچگیِ فرشید ب خنده افتاد.
_ببین ! بهنام راست میگه تو عا...
فرشید نگذاشت حرفش تمام شود ،
به سمتش خیز برداشت و چشم ریز کرد:
_بهنام غلط کرده با تو !
روزبه به معانی تسلیم دست هایش را بالا برد و سعی کرد خنده اش را کنترل کند .
+باشه باشه !
برو برو آماده شو دیرت میشه !
منم سریعتر زنگ بزنم !
فرشید باشه ای گفت و غرق فکر به سمت در اتاق قدم برداشت که گوشی اش زنگ خورد...
گوشی اش را برداشت و بعد از نگاه کردن ب صفحه و اسمِ پشت خطی گفت :
_سلام داداش!!!
+سلام و زهر مااااااار !!
فرشید جاخورد با تعجب گفت :
_وا؟معلوم هست چته؟
+چته و مرض !
من باید از بهنام بفهمم رسیدی تهران؟
قرار نبود بهم بگی وقتی رسیدی؟
فرشید ضربه ی محکمی به پیشانی اش کوبید و گفت :
_آخ آخ اصلا یادم رفت ...
+شیطونه میگه پاشو بیا بزن ....
استغفرالله ....
بیین شام پا میشی میای رستوران همیشگی من ببینمت .
و بدون آنکه اجازه دهد ، فرشید جوابی بدهد ، گوشی را قطع کرد.
...
"فرشید"
+حسابی خوشتیپ کنیا ...
به سمت روزبه برگشت و هول زده گفت :
_چی بپوشم ؟! چی بپوشم؟
روزبه از دستپاچگیِ فرشید ب خنده افتاد.
_ببین ! بهنام راست میگه تو عا...
فرشید نگذاشت حرفش تمام شود ،
به سمتش خیز برداشت و چشم ریز کرد:
_بهنام غلط کرده با تو !
روزبه به معانی تسلیم دست هایش را بالا برد و سعی کرد خنده اش را کنترل کند .
+باشه باشه !
برو برو آماده شو دیرت میشه !
منم سریعتر زنگ بزنم !
فرشید باشه ای گفت و غرق فکر به سمت در اتاق قدم برداشت که گوشی اش زنگ خورد...
گوشی اش را برداشت و بعد از نگاه کردن ب صفحه و اسمِ پشت خطی گفت :
_سلام داداش!!!
+سلام و زهر مااااااار !!
فرشید جاخورد با تعجب گفت :
_وا؟معلوم هست چته؟
+چته و مرض !
من باید از بهنام بفهمم رسیدی تهران؟
قرار نبود بهم بگی وقتی رسیدی؟
فرشید ضربه ی محکمی به پیشانی اش کوبید و گفت :
_آخ آخ اصلا یادم رفت ...
+شیطونه میگه پاشو بیا بزن ....
استغفرالله ....
بیین شام پا میشی میای رستوران همیشگی من ببینمت .
و بدون آنکه اجازه دهد ، فرشید جوابی بدهد ، گوشی را قطع کرد.
...
۱.۱k
۱۴ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.