پارت۱۰
از زبان ا/ت
صبح شد. بیدار شدیم.دست و صورتمو شستم و رفتیم صبحونه بخوریم.به ساعت مچیم نگاه کردم ساعت ۱۱ بود.مثل اینکه یونگی شرطمونو فراموش کرده بود.
ا/ت:میگم پس فردا اجرا دارین دیگه
جیهوپ:اره چطور
ا/ت:یعنی تمرین نمیکنین؟
جیهوپ:بعد صبحونه میریم کمپانی تمرین میکنیم و با مدیر اونجا هم اشنا بشی
ا/ت:بعد چقدر طول میکشه تا برگردیم خونه.
جیهوپ:چرا اینقدر میپرسی😂
ا/ت:عادتمه خب.چقدر طول میکشه؟
جیهوپ:شاید۴ ساعت
ا/ت:اها خب خوبه
جیهوپ:چطور؟
ا/ت:میتونم اونجارو بگردم
جیهوپ:چقدر کیوتی😂
تهیونگ:پس لایو من چی میشه😐
ا/ت:امروز لایو داره؟
تهیونگ:اره😐
ا/ت:چقدر طور میکشه.
تهیونگ:یه ساعت
ا/ت:خب پس چه بهتر
تهیونگ:ولی یهو نپری تو لایو همه فکر میکنن رابطه ای چیزی داری
ا/ت:باشه
صبونه خوردیم و رفتیم کمپانی و یونگی منو به مدیر معرفی کرد و گفتش کارم میکاپری هست.
یونگی:این هم کارت تائیین شد حالا برو هر کار دلت خواست انجام بده.
ا/ت:باشه
ا/ت:یونگی یه لحظه میخوام بیام باتون تو اتاق تمرین
یونگی:باشه بیا.
رفتیم تو اتاق خیلی بزرگ بود در حدی که صدام توش بپیچه خیلی باحاله
یه جا نشسته بودم و نگاشون میکردم هی نگاه ساعت میکردم ساعت یک بود وقتی خونه میرسیم هم یونگی خستس فردا هم اجرا داره یعنی اصلا وقت نمیکنه کره ای یادم بده ولی چیزی بهش نگفتم و ساکت موندم.
خب این هم از این پارت😁
لایک و کامنت فراموش نشه😁
فالو کنین فالو میشی😁
صبح شد. بیدار شدیم.دست و صورتمو شستم و رفتیم صبحونه بخوریم.به ساعت مچیم نگاه کردم ساعت ۱۱ بود.مثل اینکه یونگی شرطمونو فراموش کرده بود.
ا/ت:میگم پس فردا اجرا دارین دیگه
جیهوپ:اره چطور
ا/ت:یعنی تمرین نمیکنین؟
جیهوپ:بعد صبحونه میریم کمپانی تمرین میکنیم و با مدیر اونجا هم اشنا بشی
ا/ت:بعد چقدر طول میکشه تا برگردیم خونه.
جیهوپ:چرا اینقدر میپرسی😂
ا/ت:عادتمه خب.چقدر طول میکشه؟
جیهوپ:شاید۴ ساعت
ا/ت:اها خب خوبه
جیهوپ:چطور؟
ا/ت:میتونم اونجارو بگردم
جیهوپ:چقدر کیوتی😂
تهیونگ:پس لایو من چی میشه😐
ا/ت:امروز لایو داره؟
تهیونگ:اره😐
ا/ت:چقدر طور میکشه.
تهیونگ:یه ساعت
ا/ت:خب پس چه بهتر
تهیونگ:ولی یهو نپری تو لایو همه فکر میکنن رابطه ای چیزی داری
ا/ت:باشه
صبونه خوردیم و رفتیم کمپانی و یونگی منو به مدیر معرفی کرد و گفتش کارم میکاپری هست.
یونگی:این هم کارت تائیین شد حالا برو هر کار دلت خواست انجام بده.
ا/ت:باشه
ا/ت:یونگی یه لحظه میخوام بیام باتون تو اتاق تمرین
یونگی:باشه بیا.
رفتیم تو اتاق خیلی بزرگ بود در حدی که صدام توش بپیچه خیلی باحاله
یه جا نشسته بودم و نگاشون میکردم هی نگاه ساعت میکردم ساعت یک بود وقتی خونه میرسیم هم یونگی خستس فردا هم اجرا داره یعنی اصلا وقت نمیکنه کره ای یادم بده ولی چیزی بهش نگفتم و ساکت موندم.
خب این هم از این پارت😁
لایک و کامنت فراموش نشه😁
فالو کنین فالو میشی😁
۱۰۷.۵k
۲۶ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.