ᑭᗩᖇT:3

ᑭᗩᖇT:3
"وقتی فقط معلم زبان دخترش بودی..."
ته:ایرادی نداره،سه یون تا حالا همه ی پرستاراش رو رد میکرده،تا حالا از هیچکس انقدر خوشش نیومده بوده.
یه سوال بپرسم ناراحت نمیشید؟
ا.ت:نه اصلا،بفرمایید
ته:من اگه ۳ برابر حقوق ماهیانتون رو بدم از دخترم مراقبت میکنید؟
ا.ت:بله؟
ته:سوءتفاهم نشه،فقط یه درخواست بوده
ا.ت:چرا ردش کنم؟۱۰۰٪ قبول میکنم
ته:ازتون ممنونم،میبینمتون

راوی:ا.ت با کلی ذوق رفت و به هه جین زنگ زد.

ا.ت:هه جین سریع بیا همون پارک همیشگیییی
هه جین:چی شدههه؟
ا.ت:بیاااااا

هه جین ویو:
داشتم لباس میپوشیدم تا ببینم ا.ت چیکارم داره،با سرعت زیاد دویدم سمت همون پارک همیشگی.

ا.ت:هه جین یه مرد جذاب،قدبلند و خوشتیپ دیدم الان قلبم نمیزنه
هه جین:عررر عاشق شدی؟
ا.ت:آره
هه جین:اعترافم کردی؟
ا.ت:نه بابا اعتراف چیه،طرف زن داشته،زنش فوت شده و یه دخترم ۴ ساله هم داره ازش.
هه جین:ابوالفضللل
ا.ت:یه بار عاشق شدم اونم اینجوری از آب دراومد
هه جین:چقدر بدبختی
ا.ت:آره خیلی
هه جین:بیخیال امشب میای بریم بار؟
ا.ت:دوس پسرت ناراحت نشه یه وقت؟
هه جین:اونم میاااد
ا.ت:خیله خب،میام
هه جین:عرررر

"ساعت ۱۱ شب"
ا.ت ویو:
من اهل لباس باز نیستم،و اصلا لباس این مدلی ندارم،برای همین یه لباس همینجوری پوشیدم و با ماشینم حرکت کردم.

"💐💤🕳"

استایل ا.ت:اسلاید ۲
استایل هه جین:اسلاید۳