زیباترین عشق
#زیباترین_عشق
#پارت_91
ارسلان _خب عزیزم منم برم آماده شم
دیانا _باشه منتظرم
ارسلان_خداحافظ
دیانا _خدانگه دار
رفتم داخل خونه
نیکا _کلک اصلا نیازی ب خواستگاری هست شما عروسی هم کردید اینگار
دیانا _عه نیکاااا
نیکا _باشه باو
دیانا _ینی تو و متین.....
نیکا _بیشور
دیانا _ول کن حالا بیا ب کارامون برسیم
دختر خاله ارسلان _Bir liste alalım. بیا لیست بگیریم
Ve gelinin benim hannabandon'umu yapması için plan lar yapmamız gerekiyor, bunlar bizim geleneklerimiz.و اینکه برای عروس برنامه باید بچینیم حنابندونم داشته باشه اینا رسم رسوماتمونن
مامان ارسلان _Evet teyze, her şeyi halletmeliyizآره خاله، ما بايد همه چيز رو انجام بديم
Gazeteyi almamı bekle, yarın düğün kıyafetleri ve salonları almaya gideceğiz ve konukları davet edeceğiz.وایسا برم کاغذ بیارم همین فردا پس فردا بریم خرید لباسای مخصوص عروسی و حموم عروس و تالار دعوت مهمان ها
.
مامان دیانا _اینم بپوش
بابای دیانا _باشه
وایسا
مامان دیانا - یه عالمه کار داریم
بدو دیگه
ارسلان _Hey nasılsın?سلام چطوری
آرایشگر _Merhaba damat. سلام آقا داماد
ارسلان_Bunu kim söyledi?کی گفته 😂
آرایشگر _Her şeyi biliyoruz.ما از همه چیز خبر داریم
Tabii ki kafanda iş var. معلومه کار ریخته رو سرت
Otur.
بشین
ارسلان _Evet, yapacak çok işim var.اره یه عالمه کار دارم بدو درستم کن
زندایی دیانا _بلند شو بریم ب دیانا سر بزنیم
دایی دیانا _اره بریم من باید برم آرایشگر
دیانا _نیکا درو زدن میزی باز کنی دیگه دارم میترکم برم wc
نیکا _باشه 😂
رفتم درو باز کردم ک یه زن پرید بغلم چقد بزرگ شدی دیانا
نیکا _عه سلام، من دوست دیانا هستم
دایی دیانا _😂
زندایی دیانا _😂اها ببخشید بیا بیا بریم
نیکا _من در بهت باقی مونده بودم
دستمو گرفتو من کشوند با خودش خونه
دیانا از دستشویی اومد دستاشو داشت با لباسش خشک میکرد ک سرشو آورد بالا دید زندایی و داییش اومدن سریع اومد جلو بعد کلی روبوسی رفتیم نشستیم دیانا چایی آورد دایی دیانا هم رفت این زندایی دیانا گیرداده بود ب من هی میگفت چقد تو خوشگلی یکسره بوسم میکرد
دیانا هم میخندید
نمیدونم چرا آخه
#پارت_91
ارسلان _خب عزیزم منم برم آماده شم
دیانا _باشه منتظرم
ارسلان_خداحافظ
دیانا _خدانگه دار
رفتم داخل خونه
نیکا _کلک اصلا نیازی ب خواستگاری هست شما عروسی هم کردید اینگار
دیانا _عه نیکاااا
نیکا _باشه باو
دیانا _ینی تو و متین.....
نیکا _بیشور
دیانا _ول کن حالا بیا ب کارامون برسیم
دختر خاله ارسلان _Bir liste alalım. بیا لیست بگیریم
Ve gelinin benim hannabandon'umu yapması için plan lar yapmamız gerekiyor, bunlar bizim geleneklerimiz.و اینکه برای عروس برنامه باید بچینیم حنابندونم داشته باشه اینا رسم رسوماتمونن
مامان ارسلان _Evet teyze, her şeyi halletmeliyizآره خاله، ما بايد همه چيز رو انجام بديم
Gazeteyi almamı bekle, yarın düğün kıyafetleri ve salonları almaya gideceğiz ve konukları davet edeceğiz.وایسا برم کاغذ بیارم همین فردا پس فردا بریم خرید لباسای مخصوص عروسی و حموم عروس و تالار دعوت مهمان ها
.
مامان دیانا _اینم بپوش
بابای دیانا _باشه
وایسا
مامان دیانا - یه عالمه کار داریم
بدو دیگه
ارسلان _Hey nasılsın?سلام چطوری
آرایشگر _Merhaba damat. سلام آقا داماد
ارسلان_Bunu kim söyledi?کی گفته 😂
آرایشگر _Her şeyi biliyoruz.ما از همه چیز خبر داریم
Tabii ki kafanda iş var. معلومه کار ریخته رو سرت
Otur.
بشین
ارسلان _Evet, yapacak çok işim var.اره یه عالمه کار دارم بدو درستم کن
زندایی دیانا _بلند شو بریم ب دیانا سر بزنیم
دایی دیانا _اره بریم من باید برم آرایشگر
دیانا _نیکا درو زدن میزی باز کنی دیگه دارم میترکم برم wc
نیکا _باشه 😂
رفتم درو باز کردم ک یه زن پرید بغلم چقد بزرگ شدی دیانا
نیکا _عه سلام، من دوست دیانا هستم
دایی دیانا _😂
زندایی دیانا _😂اها ببخشید بیا بیا بریم
نیکا _من در بهت باقی مونده بودم
دستمو گرفتو من کشوند با خودش خونه
دیانا از دستشویی اومد دستاشو داشت با لباسش خشک میکرد ک سرشو آورد بالا دید زندایی و داییش اومدن سریع اومد جلو بعد کلی روبوسی رفتیم نشستیم دیانا چایی آورد دایی دیانا هم رفت این زندایی دیانا گیرداده بود ب من هی میگفت چقد تو خوشگلی یکسره بوسم میکرد
دیانا هم میخندید
نمیدونم چرا آخه
۲۰.۷k
۱۴ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.