ازمن تا تو فاصله از چشم تاپلک استباهرمژه ای که میزنی تور

ازمن تا تو فاصله از چشم تاپلک است.باهرمژه ای که میزنی تورا گم میکنم و دوباره پیدا میکنم.

چشمهایت را دوست دارم, برای نگاهی که مرا درخود ذوب میکند و بی پروا روحم را به زنجیر میکشد.

صدایت را دوست دارم, برای زمزمه های عاشقانه ای که وقتی در گوشم نجوا میکنی مرا به وسعت دشتهای بی انتهای رهایی میبردو بی پروا قلبم را به زنجیر میکشد.

آغوشت را دوست دارم, برای ...

دستانت را به دورم حلقه میکنی,لبهایت را آرام برلبانم میگذاری,نفسهایت را نفس میکشم.تمام هستیم پرمیشود از عطر نفسهایت.من از تو سرشار میشوم و تو ازمن.می بینی که برای زندگی دیگر به هوا هم احتیاج نیست.من زنده ام تا وقتی که لب از لبانم برنداری.

مرا درآتش بوسه هایت بسوزان.خاکسترم را به دست باد بسپار.بگذار دنیا پرشود از ذره ذره های وجودم که هرکدام هزار بار عاشق سام است.