part2
*باش
_همیشه آنقدر رو مخی(زیرلب)
*چیزی گفتی؟
_نچ
_بریم
*اهوم
&یونگی و ات به آرومی از پله های قصر بالا رفتن به یک در رسیدن
_ببین رسیدم لطفا درست رفتار کن هوم؟
*باشه میشه فقط سریع بریم از اینجور جاها زیاد خوشم نمیاد
_آره
_سلام پدر
^سلام پسرم خوش امدین
&یونگی ی نیشگون از ات گرفت
*سلام حالتون خوبه
^ممنون دخترم لطفا بشینید
&یونگی نشست و ات هم روی پای یونگی نشست
^خب پسرم بعد از خیلی وقت بلاخره دوست دختر رو آوردی تا ببینیمش
_بله پدر به نظر امروز بهترین روز برای اینکار بود
^بله
^دخترم اسمت چیه
*ات هستم پدر جان
^اوه اسم بسیار زیبایی داری مثل خودت
*اوه از شما متشکرم
^(لبخند)
_خب پدر جان منو ات از یک مهمونی دیگر آمدیم خسته ایم میشه رفع زحمت کنیم
^البته برید و استراحت کنید اما بیاد باهات صحبت کنم یونگی اگر میشه به تنهایی
_البته ات رو به پایین راهنمایی کنم و برمیگردم
^باشه برو
_بلند شو و بریم
*باش بریم
*پدر جان خدانگهدار
^خداحافظ عزیزم
*برعکس تو پدرت مهربونه
_درست (پوکر)
_اینجا منتظر بمون چیزی شد جیغ بزن
*باش ولی میشه سریع برگردی
_باشه مواظب باش
*هوم
.................پرش زمانی بعد از آمدن یونگی.............
_چیزی نشد که
*نه چی باید بشه (لحن مست)
_مست کردی (تعجب)
*مست نه ولی یه ذره خوردم (خنده)
_بله
_بلند شو بریم
*باشه پیشه واسه ام یه آب بگیری خشکی زبون گرفتم(خنده)
_باشه وایسا
*یه دفعه یه مرده آمد کنارم
+خوشگله چطوری
*با منی؟
*مستی از سرم پریده بود نمیدونم چرا ولی ترسیدم چون مرده خیلی زشت و چاق اینطوری بود پس جیغ کشیدم چون یونگی گقت هرچی شد جیغ بزن
*جیغغغغغغ
+چته
_چکارش کردی مرتیکه
+آق..ا..هی..چ کاریش نکردم
_ات خوبی چرا. جیغ کشیدی
*می..تر..س...م
*تر...وخ..دا...ک..م..ک
_ات خوبی
&یونگی ات رو برایت استایل بغل کردو رفت تو ماشین به راننده ی پدرش گفت تا برسونتشون
_ات خوبی
*هوم خوبم ببخشید
_ات قبلا چیزی شده که اینطوری شدی
*ن..ه
_مطمئنی؟
*اهوم
_ بهتری
*آ...ر.ه
_ولی هنو لکنت داری ؟
*به..تر می..شم
_باش
شرطا
۲۰لایک
۲۵ کامنت
_همیشه آنقدر رو مخی(زیرلب)
*چیزی گفتی؟
_نچ
_بریم
*اهوم
&یونگی و ات به آرومی از پله های قصر بالا رفتن به یک در رسیدن
_ببین رسیدم لطفا درست رفتار کن هوم؟
*باشه میشه فقط سریع بریم از اینجور جاها زیاد خوشم نمیاد
_آره
_سلام پدر
^سلام پسرم خوش امدین
&یونگی ی نیشگون از ات گرفت
*سلام حالتون خوبه
^ممنون دخترم لطفا بشینید
&یونگی نشست و ات هم روی پای یونگی نشست
^خب پسرم بعد از خیلی وقت بلاخره دوست دختر رو آوردی تا ببینیمش
_بله پدر به نظر امروز بهترین روز برای اینکار بود
^بله
^دخترم اسمت چیه
*ات هستم پدر جان
^اوه اسم بسیار زیبایی داری مثل خودت
*اوه از شما متشکرم
^(لبخند)
_خب پدر جان منو ات از یک مهمونی دیگر آمدیم خسته ایم میشه رفع زحمت کنیم
^البته برید و استراحت کنید اما بیاد باهات صحبت کنم یونگی اگر میشه به تنهایی
_البته ات رو به پایین راهنمایی کنم و برمیگردم
^باشه برو
_بلند شو و بریم
*باش بریم
*پدر جان خدانگهدار
^خداحافظ عزیزم
*برعکس تو پدرت مهربونه
_درست (پوکر)
_اینجا منتظر بمون چیزی شد جیغ بزن
*باش ولی میشه سریع برگردی
_باشه مواظب باش
*هوم
.................پرش زمانی بعد از آمدن یونگی.............
_چیزی نشد که
*نه چی باید بشه (لحن مست)
_مست کردی (تعجب)
*مست نه ولی یه ذره خوردم (خنده)
_بله
_بلند شو بریم
*باشه پیشه واسه ام یه آب بگیری خشکی زبون گرفتم(خنده)
_باشه وایسا
*یه دفعه یه مرده آمد کنارم
+خوشگله چطوری
*با منی؟
*مستی از سرم پریده بود نمیدونم چرا ولی ترسیدم چون مرده خیلی زشت و چاق اینطوری بود پس جیغ کشیدم چون یونگی گقت هرچی شد جیغ بزن
*جیغغغغغغ
+چته
_چکارش کردی مرتیکه
+آق..ا..هی..چ کاریش نکردم
_ات خوبی چرا. جیغ کشیدی
*می..تر..س...م
*تر...وخ..دا...ک..م..ک
_ات خوبی
&یونگی ات رو برایت استایل بغل کردو رفت تو ماشین به راننده ی پدرش گفت تا برسونتشون
_ات خوبی
*هوم خوبم ببخشید
_ات قبلا چیزی شده که اینطوری شدی
*ن..ه
_مطمئنی؟
*اهوم
_ بهتری
*آ...ر.ه
_ولی هنو لکنت داری ؟
*به..تر می..شم
_باش
شرطا
۲۰لایک
۲۵ کامنت
۱۰.۸k
۰۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.