p4
من گوه بخورم
_(خنده)
*چی گفتم که میخندی؟
_اگه قیافت بعد از خواب میدی خودتم میخندیدی
*یا نخند(با بغض)
_باشه چرا بغض میکنی
*میشه امشب بقلت بخوابم میترسم
_از چی میترسی ؟
*نپرس میزاری یا نه اینو جواب بده (با بغض فراوان)
_آره فقط تو بغض نکن یاده یکی می افتدم که نمیخوام
*باشه
&رسیدن به در اتاق یونگی ات رو یه دستش گذاشت درو باز کردو با پاش درو بست ات دو گذاشت پایین
_فعلا یکی از لباس هامو بهت میدم بپوش تا بعدا بری لباس بگیری
*هوم باش
* سوال
_هوم
*میشه از حموم استفاده کنم
_آره انوره
*مرسی
.......................پرش زمانی به تو حمام....................
*اه این چرا باز نمیشه مرگ بر قد کوتاه اگر قدم بلند دستم می رسیددددد خسته شدم آخ ولش بزار برم حموم نمیکنم
_چقدر غور میزنی صدات تا سر کوچه رفت
*ببخشید
_برگرد زیپتو باز کنم
*نمیخواد حموم نمیکنم
_با این لباس به هر حال نمیخوای بخوابی که
*راست میگی
&ات برگشت یونگی زیپش رو باز کرد موقع باز کردن سعی می کرد که دستش به تن ات نگیره
*ممنونم (خجالت)
_لباس واست آوردم بعد از حموم بپوش
*باش مرسی
_(خنده)
*چی گفتم که میخندی؟
_اگه قیافت بعد از خواب میدی خودتم میخندیدی
*یا نخند(با بغض)
_باشه چرا بغض میکنی
*میشه امشب بقلت بخوابم میترسم
_از چی میترسی ؟
*نپرس میزاری یا نه اینو جواب بده (با بغض فراوان)
_آره فقط تو بغض نکن یاده یکی می افتدم که نمیخوام
*باشه
&رسیدن به در اتاق یونگی ات رو یه دستش گذاشت درو باز کردو با پاش درو بست ات دو گذاشت پایین
_فعلا یکی از لباس هامو بهت میدم بپوش تا بعدا بری لباس بگیری
*هوم باش
* سوال
_هوم
*میشه از حموم استفاده کنم
_آره انوره
*مرسی
.......................پرش زمانی به تو حمام....................
*اه این چرا باز نمیشه مرگ بر قد کوتاه اگر قدم بلند دستم می رسیددددد خسته شدم آخ ولش بزار برم حموم نمیکنم
_چقدر غور میزنی صدات تا سر کوچه رفت
*ببخشید
_برگرد زیپتو باز کنم
*نمیخواد حموم نمیکنم
_با این لباس به هر حال نمیخوای بخوابی که
*راست میگی
&ات برگشت یونگی زیپش رو باز کرد موقع باز کردن سعی می کرد که دستش به تن ات نگیره
*ممنونم (خجالت)
_لباس واست آوردم بعد از حموم بپوش
*باش مرسی
۷.۵k
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.