My master

My master
(علامت تهیونگ _ات*راوی&)
*دوهفته اس به یه مافیا فروخته شدم اون بد رفتار نمی کرد اما خبوم رفتار نمی کنه منو برای رفع نیازش گرفته بود
....................................................
*ساعت ۱۱ بود تو اتاق نشسته بودم که ارباب آمد
چون دیروز فهمیده بودم مافیا هس میخواس منو تنبیه کنه
_بیا بشین رو پام
*رفتم نشستم رو پاش سرش نزدیک گوشم برد
_تو هیچی نمیدونی مگه نه؟(باصدای بم )
*ن....ه..
&تهیونگ شروع کرد به دراوردن لباس خودش و ات
لباس های ات رو کامل درآورده بود اما شلوار خودش پاش بود
_هوممم تو برای کی اینطوری خیس کردی ؟
*تو...
_نشنیدم
*تو ددی
_هوم
_شلوارمو در بیار و زانو بزن
*ولی د.
_ولی نداره زود
*دستم و لرزون بردم سمت شلوارش سگک کمربندشوباز کردم سریع وایساد منم رفتم جلوش شلوارشو کشیدم پایین شروع کردم
.....بعداز مدتی....
*تودهنم کام کرد بلندم کرد و انداختم رو تخت شروع کرد بوسیدنم منم بدون اینکه بفهمم هم کاری کردم اولین باری بودکه باهاش همکاری میکردم اولش تعجب کرد ولی سریع جمع کرد شروع کیس مارک کردن
بعد از س.ک.س طولانی خوابید بقلم تعجب کردم چون همیشه بعد سکس می رفت شروع‌کرد زیر دلم ماساژدادن
_تعجب نکن چون واقعا دوست دارم
*شنیدنی ترین جمله ای که میخواستم رو شنیدیم چون من واقعا عاشقش بودم
_هی خوبی ؟
*اهوم منم دوست دارم
&به خوبی و خوشی زندگی کردن