نفرتی که تبدیل به عشق شد

نفرتی که تبدیل به عشق شد
P8
(ویو کوک)
آنقدر خوشمزه بود که دوست نداشتم ازش جدا بشم
بعد چند مین ازش جدا شدم فقط جوری که داشت نفس نفس میزد دیوونم میکرد نمی‌دونم این دختر چی داره که من دارم آنقدر جذبش میشم دیگه نمی‌تونستم جلوی خودم رو بگیرم شروع به کیس مارک گذاشتن روی گردن ظریفش کردم
از طوری که خودش رو جمع می‌کرد متوجه این می‌شدم که دردش میگیره ولی اعتنایی نکردم شروع به حرکت به سمت سینه هاش کردم دستش از دستم جدا کرد و سعی داشت منو از خودش دور کنه با یکی از دستام کمرش رو گرفتم و چسبوندمش به خودم ولی بازم داشت با اون دستای ظریف و کوچیکش به لباسم و بازوهام چنگ میزد که رهاش کنم
نزدیک نوک سینه هاش شدم توی دهنم گرفتمشون شروع به بازی کردن با زبونم باهاش شدم
خودمو کنترل کردم و ازش جدا شدم که دیدم صورتش خیسه اما دوش حمام بسته بود و وقتی اومدم تو حمام صورتش خشک بود
نکنه گریه کرده !؟
سرش پایین بود چونش رو گرفتم و سرش رو بالا آوردم دیدم داره گریه میکنه
یعنی چی آخه کی با این کار گریه می‌کنه خیلیا از خداشونه
ولی ..... ولی این دختر با خیلیا فرق داشت
این دختر داره کم کم دل جئون جونگ کوک رو‌میبره
صبر کن ..... چی گفتم ؟!؟!
دل من رو میبره !؟ نه امکان نداره یعنی من عاشق شدم !!؟!؟!


سورپرایز 😂 برین حال کنین دیگه 🤣😅
دیدگاه ها (۴)

نفرتی که تبدیل به عشق شدP9(پرش زمانی به ساعت ۸ ویو ا.ت)بعد ا...

نفرتی که تبدیل به عشق شدP10(ویو ا.ت)اونجا پر بود از آدمایی ک...

دوستان پارت ۸ رو گذاشتم ولی به دلیل اختلالات فنی حذف شددددد ...

نفرتی که تبدیل به عشق شدP8(ویو کوک)آنقدر خوشمزه بود که دوست ...

دستش رو قلبم بود.هر وقت می فهمید حالم‌ خوش نیست، همین کار رو...

جیمین فیک زندگی پارت ۶۲#

دارک ترین عشق . روی میزم نشستم و به قهوه ای که طرح قلب بود ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط