پـارت ⑦⑥
پـارت ⑦⑥
همون موقع با ترس و لرز گفتم:تیـ ام تیـردا د تـ و رو خـ خدا هرجـجـای ی هستی ن بیاین بیرون که همون موقع یهو چندتا چراغ نفتی روشن شد
و به همراهش آسمون پر شد از فشفشه های رنگی و پخش موزیک به همراه یه کلیپ پخش شد یه کلیپی که پر بود از عکسای من و سلین،مارال و آریانا
حتی فیلمم داخل کلیپ بود تو یکی از فیلم ها من داشتم آهنگ میخوندن و دخترا هم همراه من ساز میزدن و میخوندن کلی عکس ازمون بود حتی از
من و سپنتا همون پسره ی بد اخلاق و کلی عکس دیگه همون موقع یهو یه خاطره ی خیلی کمرنگی از جلو چشمام رد شد اما چیز زیادی یادم نبود.
ویدیو که تموم شد آخرش نوشته بود کاری از سیلور سینگ . سیلور سینگ کیه دیگه سیلور سینگ که یعنی آواز های نقره ای خب یعنی چی؟؟
داشتم فک میکردم که یهو سایه ی چند نفر افتاد روم و بعدش آهنگ تولدت مبارک و همراهی چند نفر سرم و بلند کردم که دیدم همه هستن
مارال،سلین،آریانا،سپنتا و اکیپش و تیام و تیرداد . هرکدوم یه فشفشه دستشون بود و چندنفرم چندتا بادکنک قرمز براق خدایاااا امروز تولدم بود
بهم گفته بودن که توی ۱۸ اردیبهشت تولدمه امروزم که هجدهم هست
پس یعنی امروز تولـده مــنـه؟؟؟؟؟
همه گی یهو گفتن تولدت مبـــارک تولـدت مبـارک تـولـدت مبــارک...
تیام اومد جلو و بغلم کرد و گفت:تولد خواهر یکی یدونم مبارک باشه
و بعد از تبریک تیرداد دخترا اومدن جلو و گفتن:تولدت مبارک و با شک و تردید گفتن خواهـ ری اوم خواهری آخه اینا به این خوبی برای چی باید بده من و
بخوان؟؟ اووف رهامم یه حرفی میزنه مگه من باید به تمام حرفاش گوش کنم؟
منم یه لبخند بهشون زدم و گفتم:ممنونم خواهـرریام سلین:چـ ی چی تو چی گفتی؟
ـ چیزی که لایقتون هست و گفتم😌 مارال:تـو تو با ما آشتی کردی؟
ـ من که قهر نبودم فقط یکم فکرم درگیر بود همینو که گفتم سه تاشون
پریدن بغلم و آریانا گفت:خیلی دلم واسه این موقع ها که همو بغل میکردیم تنگ شده بود و بعدش که از بغلم اومدن بیرون و پسرا همه به جز سپنتا
اومدن جلو...
پـارت ـ ویـژه ـ نـداریـم .
لایـک ـ و ـ کـامنـت ـ فـراموش ـ نشـه.
همون موقع با ترس و لرز گفتم:تیـ ام تیـردا د تـ و رو خـ خدا هرجـجـای ی هستی ن بیاین بیرون که همون موقع یهو چندتا چراغ نفتی روشن شد
و به همراهش آسمون پر شد از فشفشه های رنگی و پخش موزیک به همراه یه کلیپ پخش شد یه کلیپی که پر بود از عکسای من و سلین،مارال و آریانا
حتی فیلمم داخل کلیپ بود تو یکی از فیلم ها من داشتم آهنگ میخوندن و دخترا هم همراه من ساز میزدن و میخوندن کلی عکس ازمون بود حتی از
من و سپنتا همون پسره ی بد اخلاق و کلی عکس دیگه همون موقع یهو یه خاطره ی خیلی کمرنگی از جلو چشمام رد شد اما چیز زیادی یادم نبود.
ویدیو که تموم شد آخرش نوشته بود کاری از سیلور سینگ . سیلور سینگ کیه دیگه سیلور سینگ که یعنی آواز های نقره ای خب یعنی چی؟؟
داشتم فک میکردم که یهو سایه ی چند نفر افتاد روم و بعدش آهنگ تولدت مبارک و همراهی چند نفر سرم و بلند کردم که دیدم همه هستن
مارال،سلین،آریانا،سپنتا و اکیپش و تیام و تیرداد . هرکدوم یه فشفشه دستشون بود و چندنفرم چندتا بادکنک قرمز براق خدایاااا امروز تولدم بود
بهم گفته بودن که توی ۱۸ اردیبهشت تولدمه امروزم که هجدهم هست
پس یعنی امروز تولـده مــنـه؟؟؟؟؟
همه گی یهو گفتن تولدت مبـــارک تولـدت مبـارک تـولـدت مبــارک...
تیام اومد جلو و بغلم کرد و گفت:تولد خواهر یکی یدونم مبارک باشه
و بعد از تبریک تیرداد دخترا اومدن جلو و گفتن:تولدت مبارک و با شک و تردید گفتن خواهـ ری اوم خواهری آخه اینا به این خوبی برای چی باید بده من و
بخوان؟؟ اووف رهامم یه حرفی میزنه مگه من باید به تمام حرفاش گوش کنم؟
منم یه لبخند بهشون زدم و گفتم:ممنونم خواهـرریام سلین:چـ ی چی تو چی گفتی؟
ـ چیزی که لایقتون هست و گفتم😌 مارال:تـو تو با ما آشتی کردی؟
ـ من که قهر نبودم فقط یکم فکرم درگیر بود همینو که گفتم سه تاشون
پریدن بغلم و آریانا گفت:خیلی دلم واسه این موقع ها که همو بغل میکردیم تنگ شده بود و بعدش که از بغلم اومدن بیرون و پسرا همه به جز سپنتا
اومدن جلو...
پـارت ـ ویـژه ـ نـداریـم .
لایـک ـ و ـ کـامنـت ـ فـراموش ـ نشـه.
۶.۶k
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.