پنهان p2

#درخواستی
#سه_پارتی
#هان

//یهو در خونه باز میشه و هان وارد میشه //
ب . ا/ت = اووووووووووو پسرم چقدر بزرگ شدی ..//هان رو بغل میکنه //
هان = //اون هم متقابلا بغلش میکنه // ممنونم ...منم همینطور ...
م . ا/ت = عزیزم چقدر اقا شدی ...چه موادب
نوبت میرسه به ا/ت ولی هان فقط یه سلام سرد و مجلسی به ا/ت تحویل میده و ذوق ا/ت رو کور میکنه و بعدش بی توجه به ا/ت وارد اتاقش میشه تا لباساشو عوض کنه ...ا/ت خیلی ناراحت شد ولی خودشو جم و جور کرد تا ناراحتیش رو بروز نده و تو این کارم موفق بود ..تا اینکه مادر هان گفت //
م.هان = ا/ت عزیزم اگه میخوای میتونی بری اتاق هان باهم دیگه حرف بزنید...
ا/ت = و...واقعا
ب.هان = البته دخترم چرا که نه ...
//ا/ت از جاش بلند میشه و به سمت طبقه ی بالا میره ...وقتی میرسه جلو در اتاق هان با تردید دستشو میاره بالا تا در بزنه ..بلا خره در میزنه ...//
هان = بیا تو ..
ا/ت = س..سلام ..//درو پشت سرش میبنده //
هان = چرا اونجا وایستادی ...بشین //سرد//
ا/ت = ب...باش..ا...اتاق قشنگی داری
هان = ممنون ...//سرد //
//بلاخره بعد از چند دقیقه سکوت ا/ت سکوت رو شکوند //
ا/ت = میگم ...میگم یادته خیلی وقت پیش به هم یه قولی داده بودیم ..
هان = اره ...خب که چی ...//سرد//
ا/ت = ه...هیچی...راستی شنیدم قراره تو یه مدرسه باشیم
هان = خیلی هم عالی //سرد//
// ا/ت دیگه از این وضعیت خسته شده بود از جاش بلند شد //
ا/ت = از هم صحبتی با شما بسیار خوشحال شدم ...به امید دیدار ...// از اتاق خارج میشه //
هان =....
دیدگاه ها (۲)

پنهان p3

بچه ها تو هر پیجی میرم ، فالوور هاشون با اسم مستعار و لقب ها...

پنهان p1

ناگهانی p3

ا~ت و تودوروکی پارت ۳۰{شوتو ب در تکیه داد} {شوتو اروم زمزمه ...

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

love Between the Tides³⁰چند دقیقه بعد تهیونگ به سرعت رفتم سم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط