ویلای من

ویلای من
part 3

ات: ب..بله( بغض)
جیمین: چیکار‌میکنی شوگا.. نمیبینی دستاش قرمز شده؟( عصبی)
شوگا: دهنتو ببند تو...
جیمین ات رو آروم آورد این طرف....
شوگا:... جیمین..( عصبی)
جیمین: کوفت.. نگاه دستاشو.. بزار استراحت کنه خب...
شوگا: اون خدمتکاره.. حق استراحت نداره.
یهو مونا پیک می اومد داخل
مونا: ددی جونم( عشوه)
شوگا تا مونا رو دید لبخند زد
بغض داشتم
پشت جیمین قائم شدم
شوگا: سلام گرلم
شوگا و مونا همو بغل کردن
جیمین : شوگا.. من ات رو میبرم‌اتاقش.. کمی‌ غذا بخوره
شوگا: سریع بیاد بقیه کار هارو انجام بده( عصبی)
جیمین: خیل خب.. ۱۰ دقیقه دیگه میاد...
جیمین دست ات رو گرفت و برد داخل اتاق ات
جیمین: بشین..
ات نشست..
جیمین: خوبی؟
ات: ن..نه..
جیمین: .. هوف از دست این شوگا..
جیمین به دستای قرمز و زخمی ات نگاه کرد..
جیمین:‌بزار .. بزار برات کِرم بیارم
ات: ن..نیاز نیست
جیمین؛‌چرا نیازه
جیمین رفت کِرِم آورد و به دست ات زد
ات: مرسی...
جیمین: چیزی میخوری بیارم؟
ات: نه مرسی..
جیمین: وای خدا این‌مونا رو دوست دارم بکشم
ات:.....
جیمین: چرا حرف نمیزنی؟
ات: چی بگم؟ خب چرا میخوای بکشیش؟
جیمین: خیلی لوسه.. شوگا رو فقط برای پول میخواد
اه
شرایط پارت بعد
۱۵ لایک