Part

Part10

پرش زمانی به ۱ ماه بعد شب بهار..............................................

تو این یکماه هیچوقت اتفاق خاصی نیوفتاده ولی آرین عاشق ات شد ات هم اینو از رفتارش می‌فهمید ولی اون آرین را دوست نداشت

ویو کوک
تهیونگ زنگ زد گفت بریم خونشون دعوتمون کردا ولی وسایله استخر بیاریم چون بعدش میریم استخر دیروز هم که زمستون تموم شد تابستان شروع شد ات همینطور تو زمستون لباس لختی می‌پوشید چه برسه الان هوفففففففف
کوک:اتتتتتتتتتتتتتتتتت
ات:بلههههههههه
کوک:کجاییییییییی
ات:تو حیاطططططططط
رفتم پیشش دیدم داره به بم غذا میده
کوک:خب میتونستی بگی خدمتکارا غذا بدن
ات:از دست خدمتکارا نمی‌خورد
کوک:خب آره بم طوریه که به هیچکی اعتماد نداره الان داره از دست تو میخوره یعنی خیلی دوستت داره
ات :هوم(خنده ریز)
کوک:پاشو
ات:برای چی
کوک:تهیونگ زنگ زد گفت میریم خونشون بعد میریم استخر
ات:باشه
ات پاشد رفت لباس بپوشه منم پشت سرش رفتم
ات :یاااااااااا میخوام لباس بپوشم
کوک:خوب بپوش
ات :آخه.... هوففففف باشه ولی نگاه نکن
کوک: اوکی

ویو ات
دامن پوشیدم و یک کراپ
ات:کوک میتونی برگردی
کوک:اوک
یکدفعه دیدم اخماش رفت توهم
کوک :چرا انقدر دامنت کوتاهه (عصبی)
ات :کجاش کوتاهه خیلیم بلنده
کوک :ات اعصابمو خورد نکن زود عوضش کن
ات:نمیکنم
کوک:هوففففف چرا انقدر تو لجبازی

ات ویو
چون میدونستم کوک خوشش نمیاد باز ترین مایومو برداشتم (عکسشو میزارم) کوک و ساکی که برای استخر جمع کرده بودمو برداشتیم و رفتیم

پرش زمانی به موقعی که رسیدند در خونه تهیونگ............................
دیدگاه ها (۶)

Part11ویو کوک رفتیم توی خونه تهیونگ نشستیم و بعد شام خوردیم ...

Part12ات ویو کل لباسامو جر داد و خی...مه زد روم کاملا لخ..ت ...

Part9 ویو کوک رسیدیم در خونه رفتیم تو و بعد ات رفت تو اتاق ی...

Part8ویو کوک همون موقع که رسیدیم ات بدو بدو رفت بیرون و منتظ...

خون آشام من My vampire 🦇 Part 15ات: پدرسگ عنتر بزنم بمیره ای...

and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 9 " ویو ا.ت : زنگ زدم به ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط