شبخاص ...

#شب_خاص. Part 4

که یهو دیدم دوباره اون دختره نچسب(یوجی)اومده بهم چسبیده

(علامت تهیونگ _)
_ تو چرا دوباره اینجایی مگه بهت نگفتم برو اونور(خیلی سرد)

یوجی:اههه چیه آخه اونجا حوصلم سر می‌ره(با عشوه)

ویو تهیونگ•

با دستم یوجی رو پس زدم که انگاری قهر کرد منم یه پوزخند نصیرش کردم که رفت

دوباره نگاهم رو به اون پسر انداختم مهو زیباییش بودم ولی این من نیستم من چم شده نکنه اون جفت منه نه اینطور نیست چطوری میشه دو شاهزاده جفت هم باشن
تو همین افکارم بودم که با صدای پدرم به خودم اومدم

پ.د:بیا پسرم بریم بشینیم یکم دیگه پسر عموت هم میاد(جدی)

_ بله پدر

رفتیم نشستیم هنوز داشتم به زیبایی اون پسر(جونگ کوک)نگاه میکردم که یهو ...



ببخشید کم شد پارت پنج رو هم به زودی می‌زارم خب لایک یادتون نره خوشگلا❤️💖
ناشناس روهم خالی نذارید سناریو درخواستی داشتید تو ناشناس بهم بگید دوستون دارم🌕☄️✨
دیدگاه ها (۰)

#شب_خاص. Part 5. که یهو ورود ...

#شب_خاص. Part 6که یهو دیدم...

#شب_خاصاسلاید دومکیم تهیونگ آلفارایحه:چوب و شرابرنگ گرگ:مشکی...

Part ۳ خاص_شب#ویو جونگ کوک•وارد...

قهوه تلخ پارت ۴۶درحال قدم زدن بودم که صدایی توجه ام رو جلب ک...

#شب_خاص Part 18داشتم فکر میک...

جیمین فیک زندگی پارت ۹۳#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط