ستاره روشن
ستاره روشن: ۶
شوگا: نه...اینطوری نمیشه که یهو اومد و روم خیمه زد شوگا: که منو تحریک میکنی بعد میری میخوابی آره ات: پری*ودم شوگا: چییییییییییییییی ات: آروم بابا چیز عجیبی نیست که پری* ودم که شروع کرد به دست زدنم با ببینه پد دارم یا نه منم که میدونستم اینجوری میشه یکی الکی گذاشتم که شک نکنه شوگا: ایییییییی...اتتتتت....فقدر دعا کن فردا شب نرسه نگاه نمیکنم مریضی یا نه یه جوری جرت میدم که نتونی تا یه هفته راه بری ات: هوم....باشه و از رومبلند شد و پشت به من خوابید یعنی قهر کرده( نه داره بشکن میزنه برات خب قهره دیگ🗿) ات: شوگا...شوگولی.....شوگااا.....عشقم قهر نکن دیگ.......ددی.....اوفففف شوگا بخدا من پری*ود نیستم فقدر همین جوری پد گذاشته بودم منم میخواستم یکم اذیتت کنم نمیدونم اینجوری میشه....شوگاااا.....اوفففف هر چی صداش کردم جواب نداد پس خودم دست به کار شدم رفتم و روی پاهاش نشستم و لباسا مو در آوردم تعجب کرده بود و خم شدم و شروع کردم به مک زدن لباش و در آوردن لباساش دستشو گذاشته بود روی با*سنم
و همکاری میکرد لباس خودشم در آورد و جاشو باهام عوض کرد و روم خیمه زد و از لبام دست کشید و گفت: چرا اینطوری کردی که قهر کنم....هوم ات: آخه شوگا هم خسته بودیم هم حوصلم سر رفته بود.....اصلا میدونی چیه هر کاری دوست داری باهام بکن اصلا میخوای بیا کتکم بزن فقدر باهام قهر نکن( بغض) شوگا: آخه عشقم من چطوری میتونم باهات قهر باشم الانم بیا بخوابیم ولش کن ( چیههههه نکنه اسمات میخاستی به همین خیال باش😂😏) و از پشت بغلم کرد و خوابیدیم
شوگا: نه...اینطوری نمیشه که یهو اومد و روم خیمه زد شوگا: که منو تحریک میکنی بعد میری میخوابی آره ات: پری*ودم شوگا: چییییییییییییییی ات: آروم بابا چیز عجیبی نیست که پری* ودم که شروع کرد به دست زدنم با ببینه پد دارم یا نه منم که میدونستم اینجوری میشه یکی الکی گذاشتم که شک نکنه شوگا: ایییییییی...اتتتتت....فقدر دعا کن فردا شب نرسه نگاه نمیکنم مریضی یا نه یه جوری جرت میدم که نتونی تا یه هفته راه بری ات: هوم....باشه و از رومبلند شد و پشت به من خوابید یعنی قهر کرده( نه داره بشکن میزنه برات خب قهره دیگ🗿) ات: شوگا...شوگولی.....شوگااا.....عشقم قهر نکن دیگ.......ددی.....اوفففف شوگا بخدا من پری*ود نیستم فقدر همین جوری پد گذاشته بودم منم میخواستم یکم اذیتت کنم نمیدونم اینجوری میشه....شوگاااا.....اوفففف هر چی صداش کردم جواب نداد پس خودم دست به کار شدم رفتم و روی پاهاش نشستم و لباسا مو در آوردم تعجب کرده بود و خم شدم و شروع کردم به مک زدن لباش و در آوردن لباساش دستشو گذاشته بود روی با*سنم
و همکاری میکرد لباس خودشم در آورد و جاشو باهام عوض کرد و روم خیمه زد و از لبام دست کشید و گفت: چرا اینطوری کردی که قهر کنم....هوم ات: آخه شوگا هم خسته بودیم هم حوصلم سر رفته بود.....اصلا میدونی چیه هر کاری دوست داری باهام بکن اصلا میخوای بیا کتکم بزن فقدر باهام قهر نکن( بغض) شوگا: آخه عشقم من چطوری میتونم باهات قهر باشم الانم بیا بخوابیم ولش کن ( چیههههه نکنه اسمات میخاستی به همین خیال باش😂😏) و از پشت بغلم کرد و خوابیدیم
۴.۸k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.