زخم کهنه

زخم کهنه
پارت ۱۱۰

سایمون_ حکم کوفت رو داشت به بکهیون گفته بود بهش زنگ میزنه و وکیل جوان هم کارتش رو بهش داده



سايمون حد حوقت رو داشت به بچهیون گفته بود که بهش زنگ میزنه و وکیل جوان هم کارتش رو بهش داده تا صبح افکار مزخرف رهاش نکرده بودند و از صبح تا همین الآن پای عمل بود و حالا فرصتی پیدا کرده بود تا دوباره توی افکارش غرق بشه . از فرط خستگی روی پاهاش بند نبود برای همین اول اومده بود تا قهوه آماده

کنه وگرنه تضمین نمیداد تا شب بتونه بیدار بمونه.

دوباره پوفی کشید اما بازدمش وسط راه قطع شد چون لحظه یک نفر زد سر شونه ش و پزشک جوان از جا پرید و با دیدن آدم روبروش دیگه کاملا تکون خورد.

همون

هیونگ

بکهیون با لبخند نگاهش میکرد: غرق نشی یه وقت! میدونی از کی تا حالا اینجام؟

تهیونگ چند لحظه گیج پلک زد : تو ... اینجا چیکار

S

بکهیون نزدیک تر شد و کنارش به کابینت تکیه داد : روی کارتمو نخوندی واقعا؟ قلبم شکست !

چشمهای تهیونگ درشت شد: من خب دیشب خیلی حواسم پرت بود و ...

کارت رو کشید بیرون و خوندش اسم و فامیل ، شغل ،

شماره تماس و

...

از این چی باید بفهمم هیونگ ؟

بکهیون خندید. انگشتش رو گرفت سمت لوگوی گوشه ی

کارت : اینجا!
بکهیون خندید. انگشتش رو گرفت سمت لوگوی گوشه ی

کارت : اینجا!

;Shin Architecture Group;

تهیونگ چند لحظه آهسته پلک زد : اینجا ... کار

میکنی ؟

وکیل سایمونم ؛ و مشاور حقوقی شرکت!

خیلی چیز عجیبی نبود ولی چرا قلب تهیونگ بیشتر

گرفت؟ باید علاوه بر سومین ، بکهیون رو هم نجات میداد ؟

عینکش رو روی بینی صاف کرد و گفت: اینقدر سوال ازت دارم که نمیدونم از کدوم شروع کنم

...

و تلخ خندید. بکهیون هم دقیقا مثل خودش لبخند تلخی

زد : خب میخوای من بپرسم ؟

جوابش سر تکون دادن مرد کنارش بود.

چی

شد که اینجایی؟ از حصار پدرت در اومدی و

اومدی به حصار یکی دیگه ؟

تهیونگ خندید : سومین رو با پدرم مقایسه می کنی ؟

حتما تا الآن فهمیدی که سومین الآن، اونی نیست که یه روزی گروگانش گرفتی و برداشت عاشقت شد!
دیدگاه ها (۳)

زخم کهنه پارت ۱۱۲ لبهای پزشک عینکی روی هم فشرده شد : تو بهم ...

ظهور ازدواج پارت ۴۴۳خواب الود و به زور چشمامو باز کردم هوا ر...

زخم کهنه پارت ۱۰۹ از پدرم بدم می.آد هیچوقت براش کار نکردم ....

زخم کهنه پارت ۱۰۸ با دیدن صورتش حرفش رو خورد نفس عمیقی کشید...

زخم کهنه پارت ۴۳ و نگاهش کرد. دخترک داشت شونهش رو ناز میکرد ...

زخم کهنه پارت ۲۴ ورودی میرفت ناخودآگاه از جا پرید به سمتش د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط