part
part:۱
بورام" تو اتاقم نشسته بودم داشتم باگوشیم ور میرفتم که یونگی اومد تو اتاقم
بورام: حیون در بزن
یونگی: خیلی خب بابا پاشو خونه رو تمیز کن شب مهمون دارم
بورام: به من چه خودت تمیز کن
یونگی: پاشو دیگه لطفا
بورام: اَه خیلی خب حالا کی هست
یونگی: رئیسه
بورام: باشه
یونگی: مرسی خواهر گلم
بورام" رفتم خونه رو تمیز کردم تی کشیدم بعد رفتم غذا درست کردم نزدیکای ساعت ۷ بود که رفتم یه دوش ۲۰ میلی گرفتم یه لباس مناسب پوشیدم یه آرایش لایت هم کردم و موهامو باز گذاشتم همچی آماده بود که صدای زنگ در اومد
یونگی: اومد برم در باز کنم
یونگی رو به جونگکوک
یونگی: سلام رئیس
جونگکوک: سلام
یونگی: بفرمایید داخل
جونگکوک اومد و نشست رو مبل
بورام: سلام
جونگکوک روبه یونگی گفت: راستی اسم خواهرت چی بود
یونگی: بورام!
جونگکوک: چه عالی
بورام: قهوه میل دارید
جونگکوک: آره ممنون
بورام" مردیکه از خود راضی حتا سلامم بهم نکرد رفتم تو آشپزخونه یه قهوه براش آماده کردم و بردم
ادامه دارد...
بورام" تو اتاقم نشسته بودم داشتم باگوشیم ور میرفتم که یونگی اومد تو اتاقم
بورام: حیون در بزن
یونگی: خیلی خب بابا پاشو خونه رو تمیز کن شب مهمون دارم
بورام: به من چه خودت تمیز کن
یونگی: پاشو دیگه لطفا
بورام: اَه خیلی خب حالا کی هست
یونگی: رئیسه
بورام: باشه
یونگی: مرسی خواهر گلم
بورام" رفتم خونه رو تمیز کردم تی کشیدم بعد رفتم غذا درست کردم نزدیکای ساعت ۷ بود که رفتم یه دوش ۲۰ میلی گرفتم یه لباس مناسب پوشیدم یه آرایش لایت هم کردم و موهامو باز گذاشتم همچی آماده بود که صدای زنگ در اومد
یونگی: اومد برم در باز کنم
یونگی رو به جونگکوک
یونگی: سلام رئیس
جونگکوک: سلام
یونگی: بفرمایید داخل
جونگکوک اومد و نشست رو مبل
بورام: سلام
جونگکوک روبه یونگی گفت: راستی اسم خواهرت چی بود
یونگی: بورام!
جونگکوک: چه عالی
بورام: قهوه میل دارید
جونگکوک: آره ممنون
بورام" مردیکه از خود راضی حتا سلامم بهم نکرد رفتم تو آشپزخونه یه قهوه براش آماده کردم و بردم
ادامه دارد...
- ۱۰.۰k
- ۱۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط